سید محمدحسین سید محمدحسین ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

هدیه ی مهربان ترین

امان از دل زینب (س)

وقتی اولین جمله ی پسر تقریبا سه ساله ات بعد از بیدار شدن، این باشد که بابا کجاست؟ وقتی توی روز کلی از انرژیت صرف جواب دادن و پرت کردن حواس پسر باباییت بشود، وقتی دیگر نمی دانی در جواب «بابا کی میاد؟»، «بابا کجا رفته؟»، «بابامو می خوام.» چه کار کنی و چه بگویی، دیگر خوب می فهمی با این چند کلمه ساده چه روضه ها که نمی شود خواند. "بابا کجاست؟"
16 آبان 1392

آلاء بهشتی

امروز صبح در خانه را که باز کردم، بوی باران پاییزی شامه ام را پر کرد. با آرامشی که برای خودم هم نامأنوس بود، راه افتادم. *** روزی که برای اولین بار صدای قلب جنین تازه ام را شنیدم، روز ازدواج حضرت امیر و حضرت مادر (ع) بود. این را وقتی یادم آمد که داشتم از در سونوگرافی می آمدم بیرون. برایم خیلی جالب بود. این که ثمرات کوثرگونه آن ازدواج آسمانی، بعد از قرن ها هنوز ادامه دارد و من حالا محمل خلق یکی از این ثمره ها هستم. مثل وقتی که خانم سونولوژیست گفت اوضاع نرماله، خدا را شکر کردم و سوار ماشین شدم. توی راه خانه فکر دیگری سراغم آمد. از خودم می پرسیدم اگر آن خانم چیز دیگری می گفت، اگر بعدا بفهمم اوضاع نرمال نیست، اگر بچه ای به دنیا بیاید که .....
6 آبان 1392

در پناه بانو

خدای من! چه کیفی داره که هر وقت دلت تپید و چشمات هوس یک گنبد طلایی کرد، بتونی دست پسرهات رو بگیری و سر کوچه سوار اولین ماشین بشی و جلوی در حرم پیاده شی! خدایا ممنونم به خاطر تمام نعماتی که بی هیچ استحقاقی به من ارزانی کردی. پ. ن: ما بالاخره جمعه گذشته طی یک روز بسیااااار سخت و طاقت فرسا اسباب کشی کردیم ولی خدا رو شکر، همه چیز به خیر گذشت. و الان در یک سوییت در جوار بانو در آرامش دوست داشتنی قم، زندگی می کنیم و منتظریم تا خانه جدید آماده بشه. عوارض بارداری داره سخت خودش رو غالب می کنه. سید علی داره سعی می کنه با مدرسه جدید خودشو وفق بده. محمد حسین فکر می کنه اومدیم مسافرت و همش دوست داره بریم حرم. فعلا نی نی منتظره تا مامانش وقت کنه و بره س...
12 مهر 1392

دعبلانه

دیشب خواب دیدم. خوابی که بوی رهبرم را می داد. جمعی از سپاهیان توی یک فضای خیلی بزرگ جمع بودند. من داشتم برای حضرت آقا شعر می خواندم و مداحی می کردم. وقتی بیدار شدم حس خوبی داشتم. خیلی خوب. و در طی روز این سؤال برام بود که چرا سپاهی ها؟ تا این که شب تو اخبار دیدم امشب آقا با سپاهی ها دیدار داشتند. مامان می گویند حضرت آقا در خواب، نماینده امام رضا (ع) هستند. امروز من عیدی ام را گرفتم. اگر امام مهربانم فقط به منزله مداح خودشان قبولم داشته باشند، اگر بتوانم دعبلانه از دست مبارکشان صله بگیرم،.... من امروز عیدی ام را گرفتم امام مهربانم! ممنون!
27 شهريور 1392

یک سر و هزار سودا

به همه ی همراهان و دوستان نازنینم سلام می کنم و عذر می خواهم بابت نبودن هام. کارتن کردن وسائل با دو تا وروجک که می خواهند از توی همه کارتن ها سر در بیاورند را با اجاره دادن خانه جمع کنید و بگذارید کنار عوارض بارداری و مهمانی های پشت هم و استفاده حداکثری از حضور یک ماهه خواهرم و دخترش، تازه تمدید اینترنت هم مسئله دیگری است که به خاطر نقل مکان فعلا منتفی است. فکر کنم عذرم را موجه می کنید. نه؟
26 شهريور 1392

زیر سایه خدا

و خدای بزرگم من را لایق دانست برای هدیه ای دیگر از سمت مهربانی اش. تا فرزندی دیگر از نسل نور را در درونم پرورش دهم. تا بهانه ای داشته باشم برای درخواست نگاهی از امام عصرم. تا باز نگاهی کنم به خودم. فرصتی داشته باشم برای پاک شدن. الحمدلله رب العالمین!
6 شهريور 1392

گزاره های رفتاری

در گزاره های رفتاری نوع برخورد و تعامل افراد با کودک بررسی می شود. در گزاره های تصویری کودک تماشاگر تعامل دیگران با یکدیگر بود و در گزاره های رفتاری، یکی از طرفین تعامل است. گزاره های رفتاری در واقع زیر مجموعه گزاره های تصویری هستند.  اولین گزاره رفتاری بسیار مهم گزاره محبت است. اگر کسی «گزاره محبت» را درست متوجه شود و درست عمل کند، بسیاری از مشکلات تربیتی برای فرزندش پیش نخواهد آمد و بسیاری مشکلات حل می شود. محبت یک نیاز فطری است. یعنی «نوع آفرینش» انسان به گونه ای است که درهر سنی، با هر جنسیتی، در هر زمان و در هر مکانی نیاز به محبت دارد. این یک نیاز عمیق و جدی است. در زیارت «امین الله» ...
3 شهريور 1392

مادر کافی

چند وقت پیش دوستی بهم زنگ زده بود و نگران پسر دوسال و نیمه اش بود که هنوز اسم شکل ها را بلد نیست. می گفت پسر دوستش که همسن پسر اوست و در خارجه هم زندگی می کند حتی فرق متوازی الاضلاع و ذوزنقه را می فهمد و حتی تر اسمشان را هم بلد است. خنده ام گرفت راستش. از خودم که چه مادر بی خیال و شاید تنبلی هستم. که اسم شکل ها و رنگ ها و اعداد و حیوانات و صداهایشان را با محمد حسینم «کار» نمی کنم. که با یک سؤال ساده «که چی؟» خیال خودم و بچه ام را راحت کرده ام. با خودم می گویم وقتش که بشود دایره آبی را از سه گوش زرد تشخیص می دهد لابد. و موقع مدرسه رفتن حتما بلد است به اندازه کافی بشمرد. و بعدها فکر نمی کند شاید این گنجشک کوچک روی در...
29 مرداد 1392

مبانی تربیت فرزند

سلام دوستان! مامان های نازنین! و مامان های بعد از این! انگار لازم است توضیحی بدهم راجع به این پست های تربیت فرزند. حجت الاسلام محسن عباسی ولدی دوره ای در جامعة الزهرای قم با عنوان " مبانی تربیت فرزند" برگزار کرده بودند. سی دی این دوره را دوست عزیزی بهم داد. مطالب خوبی دارد. مخصوصا برای مادرانی که دغدغه تربیت با مبانی دینی را دارند. تصمیم گرفتم مطالب این دوره را خلاصه کنم تا هم دوستان گلم استفاده کنند و هم برای مرور و یادآوری گاه گاهی خودم مفید باشد. البته گاهی دسته بندی ها از خودم است برای مرتب کردن مطالب. این را هم بگویم که معصومه جان در کامنتی گفته اند کتابی از محتوای این دوره چاپ شده. اسمش «من دیگر ما» ست. اول فکر کردم شاید نیازی ن...
29 مرداد 1392

تربیت دینی(۱)

اولین نکته مهم در مواجهه با مسئله تربیت دینی آن است که بدانیم تربیت دینی یک «سیستم» است. سیستم چیست؟ مجموعه ای از اجزا که یک ارتباط هماهنگ دارند برای رسیدن به یک هدف معین. در یک سیستم، اختلال در یک جزء باعث اختلال در کل سیستم می شود. مثلا محتویات کاپوت ماشین شما یک سیستم است. فرض کنید سیستم خنک کننده آن خراب باشد. نتیجه ی این خرابی سوختن موتور ماشین است. و در نهایت توقف ماشین. در حالی که تمام اجزای دیگر درست کار می کنند. برق رسانی، سوخت رسانی، انفجار بنزین، انتقال نیرو به چرخ ها و حرکت ماشین. فقط رادیات ماشین خالی از آب است اما در نهایت نتیجه این است که موتور ماشین می سوزد. پس اگر در یک سیستم یک جزء مختل...
28 مرداد 1392