تصمیم گیری و سینه خیز رفتن
سلام به پسر گل مامان! مامان خیلی وقته که نتونسته آپ کنه چون مریض بوده! (دندون درد و عفونت و ...) اما یادداشت کرده شیرین کاری های عسلشو. حالا چند تاشو با هم می نویسه. آب نبات مامان از دوشنبه گذشته سینه خیز میره. اولش واقعا جالب و دیدنی بود. با زحمت و تقلای زیاد یه کوچولو جلو میرفت ولی حالا بعد از نه روز تقریبا به چیزی که می خواد خودشو می رسونه. مثلا تلفنو خیلی دوست داره و به خاطرش حاضره با سختی خودشو رو زمین بکشونه تا برش داره.تازه تو هفته ی پیش دو بار هم با مامی که مشهد بود، تلفنی حرف زده. دیگه این که موهای پسرم فر خورده! هورررررا! خیلی دوست دارم موهاش فر باشه و امیدوارم فر بمونه. و دیگه این که فکر کنم سه روز پیش بود که اولین...
نویسنده :
مامان پسرها
16:09