سید محمدحسین سید محمدحسین ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

هدیه ی مهربان ترین

نظرات (17)

زهرا مامان
1 دی 92 18:59
ما شالله می دونین من چون کودک درونم بیش از حد فعاله خیلی خوشم اومد. بهر صورت خدا ان شالله حفظشون کنه پسر با ادبتون رو. یادم نمیره خاطره ی نمایشگاه قران تو یکی از کامنتا...
مامان پسرها
پاسخ
البته خودم و آقای بابا از خنده روده بر شده بودیم. چون خوشبختانه خودش اون موقع خواب بود. ولی خب مؤدبانه نبود دیگه!
س س
1 دی 92 20:29
قربونش برم منم ایضا! خیلی خوشم اومد! در ضمن خدا رو شکر معلمشونم عفت کلام داشته!
مامان پسرها
پاسخ
به به! بابا می گفتی گاوی گوسفندی.... ممنون عزیزم! گل پسرو ببوس!
نیلوووووووو
1 دی 92 23:18
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته البت که حرف راستو باید از بچه شنید اصل قضیه همین خر توو خریه دیگه ولی به هر جهت اساسا حفظ عفت کلام هم چیز خوبیه: اینو خاله درگوشی به سیدعلی جونش میگه ها چون اصل پاسخ درست بوده فقط لحن از دستش در رفته بین خودمون میمونه پسرک شیطون
مامان پسرها
پاسخ
و علیکم السلام و رحمه الله و برکاته. سبحان ربی الاعلی و بحمده! می دونی دوستم! یک مقدار تو جو کتاب فوت کوزه گریه. و استفاده از ضرب المثل ها. خیلی خوشش اومده. ولی خب خوشبختانه آقاشون حواسش به ادبش هست حسابی. و البته خیلی جدی!! اوه اوه!
مامان ابوالفضل
2 دی 92 1:47
پاسخ صادقانه والبته هوشمندانه ای بود!!!.مطمئنم که اصلن نمیخواسته چیز بی ادبانه ای بنویسه فقط یه مثل زده پسر خوبمون مطمئنم .نه مامانی؟؟؟ اون علامت تعجبه ی آخر جملش منو کشته
مامان پسرها
پاسخ
دقیقا خیلی تو فاز استفاده از ضرب المثله.
مشکاة
2 دی 92 10:42
مامان پسرا جون، من یه استفاده علمی-آموزشی ازین موقعیت بکنم آیا؟ واکنش اولیه شما موقع دیدن این برگ چی بود؟!
مامان پسرها
پاسخ
استفاده کن خواهر! مام استفاده می کنیم. راستش اون موقع خواب بود و من باید پیکش رو می دیدم و امضا می کردم. کلییی خودمون خندیدیم. بعدا سؤالو دوباره ازش پرسیدیم. اونم شروع کرد با نمایش قاطی شدن خاله و عمه جواب داد. و البته فهمید منظور ما چی(!) بوده.
نیلوووووووو
2 دی 92 13:37
سبحان الله سبحان الله سبحان الله
زهرا رقیب
2 دی 92 14:15
نااازی خو راس گفته
مامان علیرضا
2 دی 92 16:10
ای جان عاشق اون علامت تعجبی که گذاشته شدم چقدر بزرگ هم هست
خاله دهرا
3 دی 92 5:03
خييييييييلى باحال بود ، يدونه اى سيد على ِ من ، عاشق اين درك درستش از ضرب المثل شدم ، به نظر من كه بى ادبى هم نبوده ضرب المثل ديگه ، معلمه چه جوگير شده ادب در گرانى است همچين مامان بچه خراب كنى هستم من
مامان پسرها
پاسخ
آره! معلمشون خیییلی جدی و رسمیه. کلا بچگونه حرف نمی زنه اصصصلا!
خاله زهرا
3 دی 92 5:06
آقاى همسر هروقت ميخواد از باهوشى سيد على تعريف كنه يه خاطره اى رو ميگه كه سيد على ٥ سالش بود سر شام على محمد رو زد چون زده بودش ، بعد كه على محمد شاكى شده بود سيد على برگشت گفت هركى باد بكاره طوفان درو ميكنه و ما كف كرديم
...
3 دی 92 10:10
قربونت برم، در خودمی عزیزم ...
هم اندیش
3 دی 92 14:32
سلام خیلی خندیدم اما هوش بالاشون رو نشون میده و اینکه در گیره لفافه نیسن و بچه مون رک و رو راستن مث پیامبر (ص) البته مشخصه با علامت اخر جمله منظورشون بد نبود وبی ادبی دعا گو بودن در داغ رسیدن بانو زینب س به کربلا....
مامان پسرها
پاسخ
سلام! ممنون دوستم!
طیما
3 دی 92 16:12
خیلی خوووووب بود ))) عاشقشم که با همون زمان ماضی فعل جواب داده *** اون جمله رو معلمش نوشته ؟؟
مامان پسرها
پاسخ
بله خاله جون!
فاطمه بهار
4 دی 92 10:46
فداش بشم الهی یعنی من عاااااشق این بچه های زبلم! خو بچه خدایی جواب هوشمندانه ای داده که عمرا به فکر معلمش هم نمیرسه!
موهبت
4 دی 92 11:52
عزییییییزم! ماشالا! زینب جان درسته داری به درخواست دوستان، پستهایی درباره سید علی ات میذاری و ما را در ذوق دائم میبری، ولی فکر نکن حواسمون نیست، من الان به عنوان یه خاله شایدم عمه! از شما میپرسم که گیرم که پست هایی به نفع سیدعلی بذاری، آدرس وبلاگ و اون سن شمار سیدحسین رو میخای چه کنی؟ به نمایندگی از سیدعلی بزرگوار، از شما درخواست دارم که عدالت را رعایت فرموده و یا آدرستون رو تصحیح کنید یا وبلاگ جدید برای گل پسر بزرگتون بزنید دوستان پای این بیانیه رو امضا کنید!!!
مامان پسرها
پاسخ
خب یه دوست عزیز زحمت کشید و توضیح داد. راستش خیلی وقته می خوام یک کاسه شون کنم بیام بلاگفا. اما ایییینقدر ادا داره که هی پشیمون میشم. دوباره به سرم میزنه بیام، دوباره...
يه دوست
4 دی 92 12:22
موهبت جان شما يه سري به وبلاگ هديه بي همتا كه در لينك دوستان هست مراجعه كنيد اون وبلاگ مخصوص سيد علي است چون نوشتن در هر دو وبلاگ كار وقت گيري هست براي مامان پسرا جان فعال در نتيجه مطالب هر دو گل پسر اينجا نوشته ميشهببخشيد مامان جون پسرا ما به جاي شما توضيح داديم
مامان پسرها
پاسخ
ممنون دوست عزیز! شما خاموش بودی تا حالا؟
مهتا
8 دی 92 10:36
سلام عزیزم ...یعنی واقعا عاشق این صداقت بچه ها هستم مامان من همه این شاهکارهام رو آخر سال تحصیلی از تو دفترم برگش رو جدا کرده و تویه یه دونه کلربوک نگهداری کرده الان خیلی مجموعه جالبی شده شما هم که ماشالا پسرت آخر این خلاقیت هاست یه همچین دفتری درست کن براش تا خاطرش موندگار بشه
مامان پسرها
پاسخ
چه ایده خوبی! البته پدر خودمم تک و توک چیزایی از ما دارن و هنوز به سبک قدیمی خودشون تو زونکن نگه می دارن!