سید محمدحسین سید محمدحسین ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

هدیه ی مهربان ترین

خوشه ها

1392/10/6 17:00
نویسنده : مامان پسرها
595 بازدید
اشتراک گذاری
 

محمدحسین ماژیک سیدعلی را می خواهد. ماژیک های لایتر رولی با رنگ مشخص برای درس فارسی و کارهای درسی اش است. سیدعلی ماژیک را نمی دهد. محمدحسین مدام گریه می کند. بالاخره طاقتم طاق می شود و از سیدعلی خواهش می کنم ماژیکش را بدهد. سیدعلی زیر بار نمی رود. می گوید: تموم می شه! مال مدرسه امه. می گویم: بده بهش! تموم شد یکی دیگه می گیریم. باز قبول نمی کند. می گویم:من دارم "می بینم" که محمدحسین تمومش می کنه. مگه خودم اینو نگرفتم؟ می گم یکی دیگه برات می گیرم دیگه!

خدایا! ایمان ما را آن چنان قوی کن که به تو اعتماد داشته باشیم. هر چه داریم از توست. ما فقیر مطلقیم و تو غنای محض. اما وقتی می گویی: "ببخشید. من به شما هفت صد برابر می دهم"، باور نمی کنیم. دل خوش کرده ایم به این ناچیزها. "می ترسیم" از دستشان بدهیم.
خدایا! خود را در باور ما متجلّی کن.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

نیلوووووووو
6 دی 92 18:40
سلام ای کاش باور کنیم "وعده صدق" است، ای کاش فراموشی قرین نفسمان نبود
مامان پسرها
پاسخ
و انسان از ریشه نسیان است.
هم اندیش
6 دی 92 18:58
سلام ابجی ایییییییییییییی گفتی بس ناصداقتی دیدیم دیگه باور نمیکنیم کسی هست که قولش صدق وعده ش صدق و یاریش صدق است....
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیز! اللهم عرفنی نفسک!
مشکاة
6 دی 92 21:15
وای زینب جان، راااااس میگی...چه برداشت خوبی کردی...و باز هم اون توصیه آقای بهجت برای من زنده شد: با فرزندانتون جوری برخورد کنین که دوس دارین خدا با شما برخورد کنه (نقل به مضمون)....چقدر این رابطه پدرمادر با فرزند چیز عجیبیه..وقتی بچه داری انگار خودت و رابطه ت با خالقت رو میتونی در جایی بیرون از خودت تماشا کنی...
مامان پسرها
پاسخ
آره! خیلی جالب و عجیبه! میگما! شما قرار بود یک استفاده تربیتی از پست قبل بکنی. منتظرما دوستم!
مشکاة
6 دی 92 23:12
عزیزم، منظورم از استفاده همین بود که از تجارب شما استفاده بکنیم استاد! وگرنه ما که در حال اموزش مجازی هستیم فعلن...نه حتی واقعی! یعنی میخواستم ببینم توی همچین موقعیتی، شما چه واکنشی به کار فرزندت و فیدبکی که از معلمش گرفته، نشون میدی...هدف آموزش در محضر بزرگان بید خواهر جان... خیلی ارادت داریم محضرتون
مامان پسرها
پاسخ
ما بیشتر مخلص شماییم آبجی!
زهرا
7 دی 92 18:44
سلام دوست جونی!اوووووووووووووووه چه قده پست گذاشتی ابجی!خیلی وقت بود ندیده بودمت!همه هم جالب و پر از ایده اند!راستی !بالاخره!منم وبلاگ ساختما !تونستی بهم سر بزن !
مامان پسرها
پاسخ
سلاااام زهرا جون! چقدر این دو روزه یادتم. خوبی؟ نی نی خوبه؟ مبارکه! حتما الان میام سر می زنم.
مهتا
8 دی 92 10:27
عزیزم واقعا زیبا بود... میگن بزرگترین فریب شیطان ترسوندن از فقره... و ما چه آسون فریب میخوریم...
مامان فاطمه کوچولو
8 دی 92 10:57
سلام زینب جون میگما من تازه استعدادتو در مشاوره کشف کردم تو جمع آسمونی همه سوالا حتی سوالای بیربط رو باز می کنم تا اگه نظر داده باشی بخونم کلا حال می کنم با نظراتت ( گفتم بگما)
مامان پسرها
پاسخ
استعدادم تو زیاد حرف زدن رو قبلا کشف نکرده بودی؟ این همونه ها!
طاهره
8 دی 92 13:21
سلام عزيزم
مامان پسرها
پاسخ
علیک سلام!
مامان علیرضا و حسین
9 دی 92 9:05
چقدر برام جالب بود. خیلی مقایسه ی به جایی بود. واقعا گاهی نقش تربیتی بچه ها روی ما بیش تر از نقش تربیتی ما روی بچه ها می شه.
مامان پسرها
پاسخ
بلی بلی! کاش ما مثل اون بچه سرتقا نباشیم!
زینب م
9 دی 92 16:53
نمدونم چرا یاد تلاوت مصطفی اسماعیل افتادم اونجا که این آیه رو میخوند که "یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید"خیلی احساسش شبیه بود حتما گوش کن ما که حظ بردیم
مامان پسرها
پاسخ
انشاءالله!
مامان علیرضا
10 دی 92 17:30
ممنون خانوم معلم نکته بجایی بود
مامان ابوالفضل
17 دی 92 23:57
آی گل گفتی انشاالله خدا به هممون ایمان راسخ و استوار عطا کنه.ممنونم.
مامان پسرها
پاسخ
انشاءالله!