سید محمدحسین سید محمدحسین ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

هدیه ی مهربان ترین

یا رب یا رب

1393/4/10 14:06
نویسنده : مامان پسرها
1,531 بازدید
اشتراک گذاری

من هم قبلا خیال می کردم هفت سال دوم قرار است راحت تر بگذرد. در هفت سال اول بچه ها سید هستند و طبیعتا اطاعت کردن ما از آن ها کار سختی است. اما در هفت سال دوم قرار است عبد باشند. یعنی ما بگوییم و کودک اطاعت کند. ظاهرا دستور دادن راحت تر از دستور گرفتن است.  

 

اما کار به همین سادگی نیست. خیلی وقت هاپیدا کردن مرز هوای نفس من و مقام یک مادر پیچیده است. پیچیده تر از آن عمل کردن به این یافته هاست. 

این که وقتی دستور می دهیم، از فرزندمان بخواهیم به خاطر خوب بودن و درست بودن آن چشم بگوید، نه به خاطر این که ما گفته ایم. که ما خوشمان بیاید. 

این که وقتی توبیخش می کنیم، به خاطر بی ادبی نسبت به شخص خودمان نباشد؛ به خاطر حفظ مقام و شان مادر باشد. 

این که وقتی ناراحت یا عصبانی می شویم، به نفسمان برنخورده باشد. 

و شاید بشود حدس زد در این صورت تاثیر حرف های ما چقدر متفاوت خواهد بود. 

خدایا! تو خود فرموده ای :" و خلق الانسان ضعیفا" و تو خوب می دانی که در میدان مبارزه با نفسمان چقدر ناتوانیم اگر شوق محبت تو نباشد. خدایا! مهر خودت را در قلب های ما برافروز. 

پسندها (6)

نظرات (18)

تسنیم
10 تیر 93 14:52
این طوری بهش نگاه نکرده بودم. خیییییییییییییییییلییییییییییییییی سخته ها
مامان پسرها
پاسخ
اوهوم...
هم اندیش
10 تیر 93 15:28
سلام به این قضیه اقای پناهیان خیلی پرداختن و از صحبتشون من تو فکر رفتم... و دقیقا همین بحث شما رو مطرح میکنن که با اخلاص و با پا رو نفس گذاشتن با بچه برخورد کنید جوابش رو میگیرید... ولی واقعا سخته خدا قوتت بده
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیزم. منم از صحبت های تنها مسیر این جرقه تو ذهنم خورد. البته صحبت مستقیمی نبود ولی من که به عنوان یک مادر تو زندگی خودم جستجو کردم دیدم چقدر اوضاع خرابه!!! ممنون از دعات. پیوسته باد.
محب الحسيني
10 تیر 93 18:04
خدا خيرتون بده ما رو هم راهنمايي كن كه محتاجيم و برامون دعا كن منم دقيقا تو چنين بحرانيم
مامان پسرها
پاسخ
راهنمایی دوست جان؟! من فقط الان خیلی هنر کردم عمق فاجعه رو فهمیدم. همه مون فقط باید برای عمل صالح هم دعا کنیم.
نیلوووووووو
10 تیر 93 19:31
زینب م
10 تیر 93 23:02
اعوذ بالله من نفسی...
مامان دوقلو ها
11 تیر 93 17:07
سلام مدتی هست وبلاگتون رو دنبال می کنم . بچه های منم سید هستن یه سوال که امیدوارم بهم نخندید . این که گفتید هفت سال اول ما باید عبد باشیم اول اینکه مختص بچه های سید هست یا همه بچه ها؟ دوم اینکه در مواقعی که بچه ها باید تربیت بشن و کا ر اشتباهی می کنن تکلیف چیه ؟ نمی دونم از سختی های دوقلو چقدر اطلاع دارید و حتی تر اگه مادرشون هم کارمندباشه حالا در مواقع خستگی زیاد با خراب کاری و نخوابیدن بچه ها ، دعوا با هم دیگه ، اعتراضات همسایه ها برای سرو صدای بچه ها یا دویدن های بچه ها که مقتضای سنشون هست و اونها اصلا درک نمی کنن باید چکار کنیم ؟ همسایه طبقه پایین ما اصلا درک نمی کنه اینا هنوز سه سالشون نشه توقع داره ساعت 10 شب کلید خاموشی بچه ها رو بزنم بخوابن یا اینکه اصلا تو خونه حتی تند راه نرن چه برسه به دویدن بخاطر همین همش با بچه ها درگیرم البته الان دیگه سر کار نمی رم بخاطر بچه ها اگه کمکم کنید ممنون می شم
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیز! خوش اومدین. اولا تبریک می گم به خاطر تصمیمت چون فکر می کنم اون جوری هم خودت لطمه می خوردی و هم دو قلوهات. می تونم تصور کنم دوقلو داشتن چقدر سخته و واقعا خودش یه شغل تمام وقت و بلکه دو شیفته حساب میشه. در مورد همسایه تون نمی دونم جزییات شرایطتون رو. ولی اولویت قطعا به بچه هاست. همسایه تون هم البته حق داره و در مورد همسایه هم خییییلی سفارش شده. اما نباید باعث بشه به بچه ها فشار بیارید. تا حدی که در توان و اختیار شماست نباید آزار داشته باشین. واقعا نمی شه دست و پای بچه ها رو بست که!!! اگر می شه با حرف زدن و محبت کردن به همسایه تون قضیه رو حل کنید. وگرنه به نظرم خونه تون رو عوض کنید و برید طبقه اول. می دونم گفتنش راحته ولی به هر حال باید این مسیله رو یه جوری حل کنید تا آرامش خودتون و بچه هاتون حفظ بشه. در مورد سید بودن بچه ها در هفت سال اول روایت داریم. الولد سید سبع سنین و ... یعنی همه بچه ها تا هفت سالگی سید هستن. حالا این که دقیقا چه معنایی داره و چجوری این سید بودنه محقق می شه خیلی بحث مفصلیه و به نظر من معناش این هم نیست که هیچ توبیخ یا تنبیه مناسبی در کار نباشه. اگر خدا بخواد به زودی مطلبی در این بار ه می ذارم.
مه طلا
12 تیر 93 14:45
سلام دلمان براتون تنگ شده طاعاتتون قبول این ایام رفتین حرم خیلی التماس دعا
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیز! ممنونم. منم دلتنگ شما و بچه های جمع آسمانی ام. بخصوص تو ماه مبارک. چشم حتما دعاگوتون هستم. شمام دعام کنید.
زهرا رقیب
13 تیر 93 13:18
سلام به مامان پسرای عزیزمممممم خوبی شما ؟ گل پسرات خوبن ان شالله؟ بنده هنوز در حالت مشعوفیت به سر میبرم از دیدار شما هااااا ولی از روزی که برگشتیم از مسافرت ،انقده کار دارم و خسته و کوفته بودم که نگو در هر حال بسی ارادت داریم --------- یه سوال حالا که جمع آسمانی سوال نمی پذیرد! من چطوری ایده بگیرم برای جشن سالگرد ازدواج حضرت علی و زهرا؟ بعد از ماه مبارک ،دیره،نه ؟ آیا شما سخنرانی رو می شناسید به جای آقای عبای ولدی بتونه در اون زمینه صحبت کنه ؟ ایشون گفته احتمال داره برم تمتع ! و به همین دلیل باید به فکر جایگزین هم باشیم براشون!
مامان پسرها
پاسخ
سلاااااام زهرا جون! خوبی عزیز؟ ما هم بسی خوشوقت شدیم از زیارت شما. حق هم داری خسته باشی. برنامه ات خیلی فشرده بود. ان شاءالله که همیشه سفر خیر! راستش عزیزم فعلا کسی تو ذهنم نیست. بهش فکر می کنم و پرس و جو. بعد از ماه مبارک هم خیلی دیر نیست. یک ماه وقت دارین دیگه. نه؟
mahtab
16 تیر 93 9:08
سلام از اشنايي با شما خوشحالم از وب مشکات جان رسيدم اينجا هم وبلاگي هم که هستيم خوشحال ميشم با هم درارتباط باشيم مطالبت وبتون بسيار اموزنده و جذابن خدا پسرارو براي شما و شما رو براي اونها حفظ کنه ان شاالله
مامان امیرصدرا
19 تیر 93 16:31
ای بابا این بچه ها اگر که حرف گوش میدادند ما که الان ذلیل این بچه ها نبودیم
زهرا رقیب
21 تیر 93 13:44
آره مامان پسرا جون وقت داریم ولی می ترسم استاده شرش شلوغ باشه در هر صورت خیلیییییییییی لطف می کنید عزیزم منتظر پیشنهادتون هستم راستی تو این روزا خیلیییییییییی التماس دعا
هدی
21 تیر 93 13:57
سلام خواهر خوبی چند وقت که نه چند ماهی هست به اینجا سر نزدم خوبی گل پسرات خوبن چه زلزله ای که انداختی به جونم سخت بود این خوشامد خودمون واون نفس من که خیلی تلاش میکنم خدا خودش کمک کنه راستی بعد ماه یه قرار دوستانه حرم بزارید تا ماهم حضورا باهاتون اشنا بشیم شماره ما رو هم که دارین
مامان حسین
22 تیر 93 19:51
سلام زهرا رقیب خانم دکتر عباسی هم گزینه خوبی هستن برای سخنرانی....مامان دوقلوها و مامانای دیگه به همتون توصیه میکنم کتاب من دیگر ما در رابطه با تربیت فرزند حاج اقا عباسی ولدی رو بخونید که خیلی کاربردیه.مامان دوقلو ها حتما خونتون رو عوض کن چون بچه ها خیلی ضربه میخورن
مامانی و بابایی دخمل بلا
25 تیر 93 13:58
من از عمق وجود خود ، خدایم را صدا کردم , نمیدانم چه میخواهی ، ولی امروز برای تو ، برای رفع غم هایت , برای قلب زیبایت ، برای آرزوهایت ، به درگاهش دعا کردم و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد ، یقین دارم دعاهایم اثر دارد . . . -------------------------------------------------------------------------- دستهای من دخیل دل پاکت ... مرا در این شبهای عزیز , نه به بهای لیاقت ، بلکه به رسم رفاقت , اول حلال و بعد هم دعا کن , وخدا کند که بدانی چقدر محتاج است ، نگاه خسته ی من بر دعای دستانت , التماس دعا عزیز دلم ...
همسرسیدعلی
26 تیر 93 4:55
سلام عزیزدل ما طاعاتتون قبول ... خواهر اون منبع مختصر و مفید برای ویراستاری ترجیحا موجود در اینترنت(!)یافت شد؟
نیلوووووووو
26 تیر 93 22:06
سلام، توو این شبا التماس دعای فراوان
مامان پسرها
پاسخ
علیک سلام عزیز! محتاجم و دعاگو
نزدیک بین
6 مرداد 93 21:32
عجب مربیان خوبی هستند این بچه ها برای پدرمادرهاشان!!
مامان پسرها
پاسخ
کاش پدر و مادرها هم متربی های خوبی باشند!
زری مامان
21 آذر 93 0:45
خیلییی سخته دعای آخر هم آمینننننننن
مامان پسرها
پاسخ
خیییییلی!