سید محمدحسین سید محمدحسین ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

هدیه ی مهربان ترین

دردانه حسین (ع)

1392/8/25 14:11
نویسنده : مامان پسرها
668 بازدید
اشتراک گذاری

عشق آن است که سخت ترین چیزها را برایت آسان کند. چیزی سخت تر از دیدن تلاقی لطافت و تیغ!

سرخی شفق در آسمان پهن می شد.حسین آماده آخرین نبرد بود. چیزی جز جان برایش نمانده بود تا در راه خدا قربانی کند. وداع کرده بود با زنان و کودکانی که در خیمه ها بودند. اما دلتنگ نوزادش بود که هنوز بوی هم نفسی خدا را می داد. دیدن نوزاد دلتنگ ترش کرد. تشنگی، کودک را بی تاب کرده بود. کودک را روی دست بلند کرد. به امید آن که حضورش، مثل آذرخشی یک لحظه تیرگی را بشکافد و حقیقت را نشانشان دهد. شاید کسی از دشمنان، به اندازه ی جرعه ای آب که به تشنگی او ببخشد، نور بپاشد در دل سیاهی. ناگهان اما لشکر تاریکی نشانه رفت آخرین ستاره ی کوچکی را که بر مدار خورشید می گشت. حسین (ع) پیش از آن که هجوم مصیبت بار این اتفاق بر سرش آوار شود، خود را در آغوش نگاه خدا رها کرد.

دلی که در بین دست های آرامش گر خداست، معنای غم را نمی داند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

نیلوووووووو
19 آبان 92 19:13
سلام، چه روضه ای نوشتی خواهر، دلم چقدر برات تنگ شده


سلام عزیزم!
عزاداریات قبول!
تسلیت!
التماس دعا خانومی!
مامان حسین
20 آبان 92 0:28
ما هرشب دانشگاه امام صادف بودیم شما هم بودید؟؟؟همسرم تصمیم داره با کاروان حاج اقا پناهیان برن برای اربعین پیاده روی کربلا.منم دلم میخواد ولی با حسین نمیشه.برای ما خیلی دعا کن.فردا شب ان شاالله میریم بیت.چرا قسمت مردانه بیت مگه شرایط سخته؟؟؟


نه گلی!

ما که قم هستیم و میریم مدرسه فیضیه. پای صحبت های حاج آقای میرباقری. ولی اگه خدا بخواد و عمری باشه سه شنبه میایم تهران.

نمی دونم. ظاهرا برای ایشون سخته. کلا از جاهای خیلی تنگ و شلوغ خوششون نمیاد.

خوش به سعادت همسرتون! منم خیلی دلم می خواد. فعلا که خییییلی بی توفیقم.
زینب خانواده آرمانی
20 آبان 92 14:25
سلام زینب خانوم عزاداریات قبول خواهر چه جالب ما هم میایم فیضیه. بلکه هم همدیگه رو دیده باشیم و رد شده باشیم از کنار هم شایدم کنار هم نشسته باشیم... راستی من از عزاداری های اینجا انتظار بیشتری داشتم. انتظار روضه های موثق تر و پر مغز تر داشتم. انتظار وصف رشادت قد و هیکلی دیگه لااقل نمی رفت ولی مثل اینکه اشتباه کردم. به هر حال سر سفره اباعبداللهیم همه به هر شکل. خیلی التماس دعا
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیز! ما که توفیق نداشتیم شما رو زیارت کنیم اون روز ولی جاتو خالی کردیم. راستش من این قدر این چند روزه از این عزاداری ها ایراد گرفتم و عزاداری های میثم مطیعی رو به رخ آقای همسر کشیدم که فکر کنم از سال دیگه بگه کلا دهه اول رو برم تهران! ولی خب! سخنرانی های آقای میرباقریش خیلی خوبه! کلا رفتم تو فازشون بدجور!
فاطمه بهار
20 آبان 92 20:50
سلام التماس دعای خیلی زیاد... میشه یاتون بمونه! این روزا انگار خودمم نمیدونم باید چیکار کنم...
مامان پسرها
پاسخ
سلام فاطمه جون! محتاجم و دعاگو!
خاله زهرا به زينب خانواده ى آرمانى
21 آبان 92 6:02
سلام ، واقعاً هر جا هستيد كه يك عالم داره كه فقط يك نكته از عاشورا براتون بگه و يه مداح كه روضه بلد باشه بخونه خدا رو شكر كنيد و از همون حظ ببريد مبادا مثل ما بى توفيق بشيد التماس دعا
خاله زهرا
21 آبان 92 6:11
شش ماه على بودن را طاقت آوردى تنها تو بودى كه خوب فهميدى استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت
مامان پسرها
پاسخ
چقدر این شعر قشنگه! آقا! خودتان که سالمید انشاءالله!
ساره
21 آبان 92 10:17
سلام خانم ممنون که منتقل می کنید! بازم پیشنهادی اگر بود بهتون میگم حتما در حد سررشته از خیاطی هم دارم. چه طور مگه؟
مامان پسرها
پاسخ
سلام گلی! یه طرح دارم تو ذهنم. سر فرصت میام میگم بهتون.
موهبت
21 آبان 92 13:56
سلام مامان جان پسرا عزاداریاتون قبول باشه انشالا با اجازتون تو کامنت دونی شما یه سوال از مامان حسین بپرسم! مامان جان حسین، این کاروانی که همسرتون میخاد بره کدومه؟ یعنی امسال معلوم شده حاج آقا با کدوم کاروان میره؟
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیز! اختیار داری! شما صاحب خونه ای خودت! ولی این جوری دل منو بیشتر آب می کنیا! راستی! من هنوز کارتن کتاب بچه ها رو باز نکردم که اگه شد برسونم دستتون. این دو سه روز می تونید بگیرید بیارمشون؟!
مامان حسین به موهبت جان
22 آبان 92 10:17
اول سلام به صاحبخونه مامان پسرا.عزاداریهاتون قبول.سلام موهبت جان .عزاداریهاتون قبول .همسر من با کاروان شهدای کلکچال(حاج اقا پناهیان)میرن.خود حاج اقا هم حضور دارن.اگه خواستید براتون پیگیری کنم یا شماره تماس بدم؟من چون حسین 21 ماهه شاید در پیادهه روی کاروان رو اذیت کنه نمیتونم برم ولی دارم از غصه نرفتنم میمیرم
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیزم! اگه این جا رد پای عزادارا و زایرای آقام باشه، خودش مایه برکته.
زینب م
22 آبان 92 12:30
آقامنم فضولی کنم به موهبت جان جواب بدم پارسال حاج آقا پناهیان و حاج آقا طهرانی 3-4 نفری شخصی اومدن و توی کاروان خاصی نبودن ولی وسط راه برای عهد آدینه ای ها سخنرانی کردن البته هتلاشون جدا بود دیگه نمیگم کجا بودن ولی میدونم چون هم هتل عهد آدینه ای ها رفتیم یه سر هم اونجایی که حاج آقا بود مامان پسرا جان ارادت
مامان پسرها
پاسخ
ما بیشتر خانوم! التماس دعا! حالا که اومدیم تهران دلمون برای حرم تنگ شده!
زینب خانواده آرمانی
22 آبان 92 13:23
سلام و عرض ارادت مجدد عزاداری هاتون قبول حق ان شالله میگم یعنی شما قرارتونو گذاشتین؟؟؟؟ حالا من چیکار کنم؟
مامان پسرها
پاسخ
سلام گلی! حالا بازم قرار می ذاریم خب! فغلا که منت خانوم رو سرمونه و مدام توفیق داریم بریم حرم. یک بارم با هم می ریم انشاءالله!
مامان فاطمه كوجولو
22 آبان 92 15:07
سلام دوست جون اول التماس دعا دوم ما أن شاالله شب ميريم قم تا جمعه ولي شما كه تهراني اكه بازم قرار كذاشتين ما رو خبر كنين. ببخشيد كيبوردم عربيه٠ راستي فايل كتاب را برا منم بفرست٠ كتاب روزي كه مثل ... را هم بي زحمت اكه داري٠٠٠٠ مواظب خوات باش.
مامان پسرها
پاسخ
سلام دوستم! چه حیف! کاش بودیم. حتما عزیزم! برم قم برات می فرستم.امشب التماس دعا! فاطمه جونو ببوس!
مامان حسین
23 آبان 92 0:31
سلام مامان پسرا امشب خیلی عزاداری دانشگاه امام صادق عالی بود من قسمت مامانها با بچه کوچولوها بودم همش چشمم دنبال شما بوداز چهره محمدحسین جان میخواستم پیداتون کنم
مامان پسرها
پاسخ
سلااااام! کاش می دونستم همدیگرو می دیدیم. منم دیشب دقیقا همون جا بودم. راستی! دسته و مقتل خوانی ظهرشون هم خییییلی خوبه.
مامان محمد امین
24 آبان 92 13:09
خوش به حالتون که عزاداری در هیئت های با حال می تونید برید برای ما هم دعا کنید. ما به قول سارا جان همین که یه سخن ران و یه مداح بتونه مداحی کنه پیدا کنیم میریم همونجا . اما خوب حاج آقا میرباقری همشهری ماست و سالی چند بار میان زشهرمون و ما خیلی از صجبت هاشون فیض میبریم یک دهه از ماه رمضون و توی محرم هم یک دهه میان البته نه دهه ی اول ، دلمون به همین خوشه .
مامان پسرها
پاسخ
عزیزم! این مال من بی معرفته که لازمه بره یه جایی که چند تا آذم خوب هستن، شاید به خاطر اون ها نگاهی هم به من روسیاه کردن و معرفت و سواد بیشتر سخنران تونست جبران بی معرفتیمو بکنه. اگه آدم معرفت داشته باشه، خودش بشینه پای مقتل باید خون گریه کنه و جون بده تو این غم. از شما التماس دعا خانومی! راستی شما اهل سمنان بودین؟
مامان محمد امین
24 آبان 92 16:27
محتاجیم به دعا من شاهرودی هستم همون استان سمنان میشه! سلام ما رو به بانو حضرت معصومه (س) برسونید
مامان پسرها
پاسخ
حتما دوست خوبم!
موهبت
25 آبان 92 11:39
سلام مامان مهربان پسرا، ببخشید من چند روزی دسترسی نداشتم به نت.منظور همون دوسه روز تعطیلی بود که گذشت؟ حیف شد موقعیت از دستم رفت.البته دوستانم این شبها مهد هیئت می گردونن، برای همین ممکن بود نشه ولی بازم حیف شد حداقل میشد بپرسم ازشون
مامان پسرها
پاسخ
سلام فاطمه جان! حالا من بازم صبر می کنم. دوست دارم اینا رو برسونم بهتون و تو ثابش شریک شم.
موهبت به مامان حسین و زینب م
25 آبان 92 11:50
عزیزم سلام، نه لازم نیست شماره رو برام پیدا کنی. ما به فرموده همسر قصد ثبت نام از حالا نداریم.میذاریم وقتش برسه ببینیم چه میشود گفتی حسین چند وقتشه؟ آخه تو این سفر بچه های خیلی کوچیک هم مشاهده شده.البته واقعن بستگی به روحیه بچه و مادر و حمایتهای پدر و اطرافیان داره در مورد بیت هم، نه خواهر جان، ای بابا، دست ما کوتاه و خرما برنخیل!! ما که با افتخار هر بار از میانه سخنرانی تشریف می بریم و میریم پارکینگ البته غیر از اون شبی که شما گفتین که سخنرانش حاج آقا بود.اون شب رو از ابتدای سخنرانی تشریف داشتیم.طبقه سوم.واقعیتش پارکینگ رو به حیاط حسینیه ترجیح میدهیم.بخاطر امکاناتش.نه بابا رفتن توی حسینیه احتمالن حضور از صبح میخاد که ما توانشو نداریم خواهر جان. زینب م جان ندانسته حرفتون رو تایید میکنم. چون عملن اگر هم حاج آقا بخواد با یه کاروان بره، بیشتر از یه اتوبوس رو نمیتونه ساپورت کنه.الان فکر نکنم از این کاروانهایی که با حاج آقا در ارتباطن هیچکدوم یه اتوبوسی برن.
موهبت به مامان حسین
25 آبان 92 11:58
الان دیدم، بیست و یک ماهه. بله شرایط حساسیه. خیلی بستگی به هرسه نفرتون داره. اینکه خود شما سفر جهادی یا اردوهای مشابه رفتین یا نه خیلی موثره.چون واقعیته دیگه کار سختیه.البته بعضی کاروانها به اعضا اجازه میدن که در صورت تمایل پیاده روی رو انجام ندن و با ماشین برن کربلا.شما هم میتونی بری و مثلن از نجف از حرم امیرالمومنین اگر پیش از روشن شدن هوا راه افتادین، پیاده روی کنین تا جایی که توانشو دارین و هوا روشن شد، بعد همسرتون ماشین بگیرن شما رو ببرن کربلا یا نزدیک کربلا توی هتلی یا موکبی اسکان بدن و خودشون برگردن دوباره پیاده برن.تقریبن از هرجای مسیر میشه ماشین گرفت تا کربلا. از کمی مانده به کربلا و توی شهر کربلا هم خواه نا خواه یه قسمتی از مسیر، پیاده است.پس شما بهرحال پیاده روی هم میکنید.
موهبت
25 آبان 92 12:29
عزیزم ممنونم خدا خیرت بده
مامان پسرها
پاسخ
قربانت!
هم اندیش
25 آبان 92 13:05
سلام بسی بیادتون بودم این شب ها خصوصا شب عاشورا که دوسم پیامم داد فهمیدم نی نی عزیز دلش رو که 7ماه با وجودش عجین شده بوده رو شب حضرت علی اصغر از دست داده... خدا بهش صبر بده براش دعا کنید هم خودش هم نی نیش برام خیلی خاص بودن و هستن برا من و دل نالایقم که این روزا افتاده به جاده خاکی هم دعا کنید
مامان پسرها
پاسخ
عزیزم! انشاءالله خود حضرت علی اصغر بهشون صبر و آرامش بدن. عزیزم! من دعاگوت هستم خانومی! شما دعا کن دعای من از پشت بام خونمون بالاتر بره!
مامان صبا
25 آبان 92 13:32
سلام خيلي خوشحال شدم وقتي خوندم تو مراسمها شركت كرديد پس خدا رو شكر كه حالتون خوب شده من كه توفيق نداشتم انشاالله مارو هم دعا ميكنيد البته اميدوارم
مامان پسرها
پاسخ
سلام گلی! تو بهتری؟ خدا رو شکر بهترم. البته این کم خونی اذیت می کنه ولی ما به روی مبارک نمیاریم. من دعاگوی دوستای خوبم هستم همیشه. فقط شرمنده ام که نفس گیرایی ندارم!
مامان علیرضا
25 آبان 92 16:10
سلام عزاداری هاتون مقبول ما که رفتیم شهرستا ن و اونجا جز خونه نشینی و بودن در کنار خانواده چیزی نصیبمان نشد البته یه همزدن غذای نذری روضه سهم هر سال تاسوعامونه که به عشق اون هر سال میرم انشاله اقا یه نظری بکنن شنیدی اون شعر رو که یه نفر رو نکیر و منکر داشتن میبردن جهنم اقا میان میگن این فردی که دارین به این خفت میبرین کسی که غذای روضه ام رو هم زده و چای به دست عزادارم داده؟ من نه تنها نیمزارم ببرینش جهنم بلکه با خودم پیش مادرم میبرمش ما هم هرسال دلمون یه این شعر خوشه اگه توفیق شرکت در جلسات روضه و سخنرانی ندارم
مامان پسرها
پاسخ
سلام خانومی! ما هم دلمون خوشه که از بین این همه زحمتی که به خانواده می دیم و می ریم هیئت، یک لحظه خالصانه توش پیدا کنن و بخرن. انشاءالله که اون نذری هم زدن شما این قدددددر خالصانه بوده که خودتون هم پیش بینی تأثیراتش رو نکنین.
مامان علیرضا
25 آبان 92 16:15
نیمدونم ارسال شد یا نه؟ مامان حسین جون اگه همسرت راضیه و مخالفتی نداره حتما برو و اصلا بخاطر حسین شک به دلت راه نده من پارسال دوستام باابچه 4-5 ماهه تا بچه 2-3 ساله تو کاروانشون بود و رفتن اصلا هم ناراحت و پشیمون نیستن حتی امسال بعضی هاشون دو تا بچه دارن که هر دوتا زیر 3 سال هستن یکی چند ماهه اقا خودشون هوای زائراشون رو دران راستی هیئت عهد ادینه که تو همه مراسم هاشون حاج اقا هست و ت وسایتشون برای ثبت نام لینک گذاشتن یعنی حتاج اقا همه جا همراشهون نیست؟
مامان حسین
25 آبان 92 23:51
سلام هیئت شهدای گمنام کلکچال تهران 09362271038