سید محمدحسین سید محمدحسین ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

هدیه ی مهربان ترین

محمدحسین سه ساله شد.

1392/11/6 15:59
نویسنده : مامان پسرها
1,812 بازدید
اشتراک گذاری

امروز سه سال می گذرد از روزی که برای دومین بار بعد از رنج و درد بسیار، صدای گریه نوزادی را شنیدم که نه ماه درون من رشد کرده بود. سه سال می گذرد از وقتی که صدای "الحمدلله رب العالمین"های بلند بلندم اتاق زایمان را پر کرد. از روزی که برای دومین بار طعم در آغوش کشیدن پاره تنم را چشیدم؛ نوزادی که بوی بهشت می داد.

سه سال می گذرد از لحظه ای که با ولع و اشتیاق من و محمدحسین همراه بود. با شیردادن و شیرخوردن سیدکوچولوی من، در حالی که آقای بابا خم شده بود و توی گوشش اذان می گفت.

سه سال می گذرد از آن نصفه شبی که سیدعلی لباس های کارآگاهی اش را پوشیده بود؛ یک پالتوی سیاه، یک کلاه مشکی، با یک ذره بین و یک تفنگ توی جیب پالتو. و درحالی که از ذوق می دوید، بیمارستان را با این خبر روی سرش گذاشت: بچه به دنیا اومد!

خدایا! اگر تا آخر عمرم سر از سجده برندارم، باز هم نمی توانم شکر همین یک نعمت را به جا بیاورم.

الحمدلله رب العالمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (32)

زهرا
6 بهمن 92 16:18
محمدحسین جون جونکم !مو فرفری بامزه خاله تولدت مبارک!الهی سرباز آقا بشی!
مامان پسرها
پاسخ
ممنون زهرا جونم! الهی آمین! الهی با امیر علی و محمدحسن تو یک گردان باشن!
نیلوووووووو
6 بهمن 92 16:49
مبارکه عخش سابقم، شوخی کردم، عخش همیشگی
مامان پسرها
پاسخ
ممنون عزیزم!
بیوتن
6 بهمن 92 18:42
به به تبریکات فراوان انشاءالله این حس رو سه باره و چهار باره و پنج باره و...تجربه کنید.
مهتاب
6 بهمن 92 18:43
سلام عزیزم . من یه بار اسم شما رو اشتباهی توی ختم قران نوشتم مامان یسری .. بعد شما گفتین من مامان پسرا هستم نه مامان یسری... از اونجا شما رو یادمه !! مرسی که حال اون اقا رو پرسیدی. بنده خدا یه عمل سخت رو پشت سر گذاشته و باید دو روز دیگه طاقت بیاره . اگه بتونه با عفونتهای بدنش بجنگه دووم می یاره . خدا به دادش و به داد بچه های کوچیکش برسه . البته تقریبا یه معجزه رخ داده که زنده مونده . براش دعا کنید لطفا !!! بازم ممنون که احوال پرسی کردی .
مامان پسرها
پاسخ
علیک سلام خانومی! چه جالب! من نمی دونستم شما همون مهتابی که زحمت وبلاگ ختم قرآنو می کشه. خدا شفای عاجل و کامل بهش بده. کاش بازم بیخبرم نذاری.
هم اندیش
6 بهمن 92 19:52
الحمدلله الذی هدانا لهذا.... سلام تبریکات ویزه مطلبت دلمو اتیش زد یاد دوسم افتادم که دور از جون شما و کسایی که میخونن اینجا رو در هشت ماهگی بچه ش رو از دست داد... اونم منتظر همچین تصویرایی بعد زایمانش بود... دعا کنید خدا بهش صبر بده منکه دوسشم با خوندن هرچیزی یاد فاطمه کوچولوش میفتم وای بحال دل اون......
مامان پسرها
پاسخ
عزییییزم! الهی! خیییلی سخته!دعا می کنم خدا این امتحان رو توشه آخرتش قرار بده و به زودی چند تا بچه خوب و صالح و سالم نصیبش کنه.
زهرا رقیب
6 بهمن 92 23:11
الهی خدا حفظش کنه یار مولا باشه انشالله
مامان پسرها
پاسخ
ممنون گلی! انشاءالله!
مامان آریا
7 بهمن 92 13:06
خوشا به سعادت شما تولد سه سالگیش رو تبریک میگم خدا این دو پسر رو مایه روشنی چشم شما قرار بده آمین
مامان پسرها
پاسخ
ممنون دوست عزیز! الهی آمین!
نجمه هيپنوتراپي
7 بهمن 92 14:45
سلام خواهر اينم ايميل! بازم ممنون!
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیزم! خواهش می کنم. به قول تو گلیه که به سرآرمان های والای خودمون می زنیم. اصلا خوبی دوستی های ماها به همین آرمان های مشترکه و محبت های بی منت!
ریحانه
7 بهمن 92 16:22
سلام تولد پسرتون مبارک باشه. ایشالا صد ساله بشه اگه میشه به وبلاگ منم سر بزنید و لینکم کنید. وبلاگ من تازه تاسیس شده! ممنونم
مامان پسرها
پاسخ
سلام! ممنون!
فاطمه بهار
7 بهمن 92 16:39
سلام تبریک......تبریک......تبریک.... خدا این سید کوچولو وبقیه ی سید کوچولوهاتون رو مایه ی سربلندی شما در مقابل امام عصر قرار بده....
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیز!ممنون! چه دعایی بهتر از این؟
سمانه
7 بهمن 92 17:41
تولدش مبارک مامان عزیز.
مامان پسرها
پاسخ
ممنون گلی!
مامان محمد حسن
7 بهمن 92 19:01
سلام. تولدش مبارک.
مامان پسرها
پاسخ
سلام خانومی! ممنون از لطفت و این همه گل سرخ!
زینب
7 بهمن 92 20:09
به! مبارکه ان شالله. از خدا می خوام که هر چقدر عمر خدا بهش ارزونی می کنه جز به طاعت نگذره و لحظه لحظه زندگیش پر از برکت و خدمت در راه خدا باشه. از طرف من سه تا بوس خوشمزه ش کن. اللهم ارزقنا از همین صحنه هایی که مامان پسرا یادشو کرده ...
مامان پسرها
پاسخ
خدا قسمتت کنه عزیزم به خوبی و خیر و برکت انشاءالله! اصلا تصور همین لحظه ها باعث میشه آدم سختی دوران بارداری رو به جون بخره. به استقبال درد زایمان بره تا معجزه خدا رو تو چند لحظه حس کنه! ممنون از دعای قشنگت! دعاهای تو الان خیلی قیمتی هستن!
خاله زهرا
7 بهمن 92 21:30
تولد عشق خاله مبارك ، فداش بشم ، سه سال گذشت از اون شب كه فردا صبحش امتحان انگل داشتم ولى تا صبح به عشق محمد حسين بيدار موندم ، هى نگاش ميكردم هى يه جمله از جزوه ميخوندم ، فرداش كه رفتم سر امتحان خيلى خوب دادم ، مطمئنم جدشون كمكم كرد ولى باز نتونستم از امتحان برم خونه صاف از دانشگاه اومدم تا دوباره عشقمو ببينم بعد كه رفتم خونه تا شب غش كردم،توصيف على رو كه كردى مردم از خنده قشنگ يادمه انقدر ذوق داشت شصت بار پله ها رو رفت پايين اومد بالا عزيز دلم، آخر سر داد زد: بچه به دنيا اوووومدددد
مامان پسرها
پاسخ
عزیزم! یعنی وقتی داریم به خاله باید مثل مامان احترام گذاشت من می فهمم چرا. چون یک خاله به خوبی و مهربونی تو دیدم. کسی که جنس دوست داشتنش شبیه خودمه. و اعتراف می کنم تا روز به دنیا اومدن سارا حست رو عمیقا درک نمی کردم. اما اون روز صبح وقتی تازه بعد از احیا و نماز صبح که خبر دادی رفتی بیمارستان، و من دیگه آروم نبودم تا وقتی سارا به دنیا اومد، فهمیدم چقددددر خاله بودن خوبه. زهرااااا! دلم براش یک ذرررره شده.
زهرا مامان
7 بهمن 92 23:54
یادتون باشه تو پستای قبلی اولین کسی بودم که تولد اقا سید رو تبریک گفتم مامان پسرا جان این پستت نمیدونی چقدر بهم ارامش داد و چقدر نگاهت رو تو این پست دوست داشتم...کلی هم به فکر فرو رفتم.
مامان پسرها
پاسخ
عزیزم! ممنون! خدا گل شما رو برات شاداب و خوشبو نگه داره.
زینب مذکور
9 بهمن 92 7:13
انشالله زیر سایه اهل بیت باشه همیشه. آدم تا بچه نداشته باشه حتی یا تجربه یه بچه 7 8 سال به بالا نداشته باشه عمق این خواسته رو درک نمیکنه یعنی من درک نمیکردم. خیلی وقته منتظرتونم. در مورد نمایشگاه کتاب که نوشتید باز یادم افتاد. یه چیز دیگه هم یادم اومد از اون عکسی که گفتید. محمد تو غرفه کانون که عکس میگرفتندعکس گرفته باید برم برش دارم. انشالله صحبت کنیم
مامان پسرها
پاسخ
سلام دوست عزیز! ممنون! راستش الان یک مقدار درگیری کاری دارم. یک مقدار هم خوددرگیری. اتفاقا خیلی به یاد شما هستم که منتظرتون گذاشتم و شرمنده ام. حالا انشاءالله دعا کنید این درگیری ها به خوبی تموم بشه در خدمتتون هستم. به آقا محمدتون سلام برسونید. راستی می تونم بپرسم کدوم مدرسه می ره؟ هدایت آیا؟
fEslt6lu0g4hGZnjVWMT5zb4RJ__8mgm0uEy6mCJVyXFfQed-V37r3xqVoGf3gQV
9 بهمن 92 21:55
سلام واي تولد محمد حسين جون بود من يادم نبود آخ ببخشيد شما بذار به حساب گرفتاريهاي اخيرتولدش مبارك انشاالله زير سايه آقا و شما سالم و سلامت باشه
مامان پسرها
پاسخ
سلام گلی! ممنون! نمی دونم چرا اسمتون عجیب غریب ثبت شده. نفهمیدم شما کدوم عزیزی هستی.
مامان ابوالفضل♥●•٠·˙
10 بهمن 92 1:57
سلام تولد گل پسرتون مبارک باشه انشاالله همیشه سلامت باشن .
مامان پسرها
پاسخ
سلام! ممنون عزیز! آقا ابولفضل شما هم زیر سایه صاحب اسمش سربلند باشه انشاءالله!
زینب مذکور
10 بهمن 92 6:06
نه هدایت نمیره. دبستان سیدالشهدا وابسته به مکتب القرآن.
مامان پسرها
پاسخ
آها! ممنون!اتفاقا اون روز تو بلندگوی نمایشگاه اسم این دوتا مدرسه رو آورد که اومدن برای بازدید و بهشون خوش آمد گفتن.
مامان علیرضا
10 بهمن 92 6:41
سلام تولد گل پسرت مبارک چه حس زیبایی خدایا این حس زیبا رو نصیب همه ارزومندان بفرما پسرک ما و خانواده اش رو هم در دنیا واخرت سربلند و از مجاوران اهل بیت قراربده آمین یا رب العالمین
مامان پسرها
پاسخ
سلام خانوم گل! ممنون از این همه دعای زیبا و الهی آمین!
fEslt6lu0g4hGZnjVWMT5zb4RJ__8mgm0uEy6mCJVyXFfQed-V37r3xqVoGf3gQV
10 بهمن 92 11:54
سلام عزيزم !به دليل برخي مسائل امنيتي نميتونم اسمم رو فاش كنم آخه شناسايي شدم ولي شما تبريك مارو قبول كن ميترسم كد بدم شما تو جواب لو بدي مارو
مامان پسرها
پاسخ
علیک سلام! ای بابا! قضیه خیلی امنیتی شد. حالا لو بری چی میشه مگه؟ کار بدی نکردی که! تولد رو تبریک گفتی!
هم اندیش
10 بهمن 92 23:53
قربون تو ابجی
مامان پسرها
پاسخ
فدات رفیق!
مامان صبا
12 بهمن 92 15:34
سلام ميشه تبريك من رو هم با تأخير زياااااااااد قبول كنيد؟ محمد حسين جون !عزيزم تولدت هزار بار مبارك
مامان پسرها
پاسخ
سلام دوستم! خیییییلی ممنون!
مامان سید
12 بهمن 92 16:22
سلام. خدا این سرباز کوچولوی سه ساله رو به‌حق سه ساله‌ی امام حسین (ع) به‌بهترین نحو حفظ کنه
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیز! ممنون! و همین طور سید کوچولوی شما رو ان شاءالله!
مهتا
12 بهمن 92 18:35
خانومی تولد محمد حسنت رو تبریک میگم ...امیدوارم صدمین سالگرد تولدش رو جشن بگیری و بازم اون خاطرات قشنگ برات تکرار بشن راستی زینب جان شما کوچولوهات رو طبیعی به دنیا آوردی؟
مامان پسرها
پاسخ
ممنون گلی! بله عزیزم طبیعی به دنیا اومدن خدا رو شکر!
زینب مذکور
16 بهمن 92 9:00
البته ما هممون همون روز اول رفتیم، محمد هم با مدرسه نرفته،لابد بزرگترها رو بردن. گفتم حالا حالا ها بعیده صحبتی بکنیم لااقل ببینم اگه منزلتون از کوه خضر خیلی دورنیست یه سر به کتابخانه کودک ایثار یزنید. برای من که این دو سه سال خیلی کمک بوده.
مامان پسرها
پاسخ
واااای! ممنون زینب جان! اگر بدونی چه لطفی در حق ما و پسرا کردی! دوست داشتم پسرم کتابخوان بشه. حالا دیگه کنترلش از دستم در رفته. خییییلی می خونه! کلی هم دنبال کتابخونه تو نت گشتم. بازم ممنون!
مامانی دخمل بلا
17 بهمن 92 10:37
دنیا خیلی زیباتر خواهد شد اگر بیاموزیم: دروغ نگوییم، تهمت نزنیم، مؤدب باشیم، صادق باشیم، انتقاد پذیر باشیم، دیگران را آزار ندهیم، وجدان داشته باشیم، از کسی بت نسازیم، نظافت را رعایت کنیم، از قدرت سوء استفاده نکنیم، پشت سر کسی غیبت نکنیم، به عقاید همدیگر احترام بگذاریم، مسؤلیت اشتباهاتمان را بپذیریم، به قومیت و ملیت کسی توهین نکنیم، به ناموس دیگران چشم نداشته باشیم و در مورد دیگران قضاوت و پیش داوری نکنیم....
مامانی دخمل بلا
17 بهمن 92 10:45
سلام مامانی گل و مهربون پسر کوچولوها عزیز دلم مبارک باشه سالروز به دنیا اومدن پسر کوچولوت . درسته عزیزم , هر چقدر هم برای نعمتهای بینهایتی که داریم خداروشکر کنیم باز هم نمیتونیم اونطور که شایسته است شکرگذار باشیم . لحظات به دنیا اومدن نی نی واقعا بینظیره.
مامان پسرها
پاسخ
سلام مامانی عزیز دخمل بلا! ممنون خانومی!
زهرا مامان
20 بهمن 92 19:46
سلام مامان پسرا جون اینقده حرف دارم باهاتووووووووووووووووون عجالتا کتاب الله شناسی اولشو که خوندم خیلی سخته وا...
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیز! خب بیا بوگووووو! خوش به حالت! من هنوز کلیییی کتاب تو صف دارم.
مه طلا
22 بهمن 92 13:34
تولد گل پسرتون مبااااارک
نیلوووووووو
23 بهمن 92 0:08
سلام، آغا ما پست جدید میخوایم، لوطفا آپ نومایییییییید
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیزم! اطاعت شد. یه مقدار کارهای عقب مونده داشتم از اون هفته. العفو!
یک مادر
27 فروردین 93 11:14
عزیزم خیلی خوبن ماشالله این دوتا گل پسرت.ماشالله.
مامان پسرها
پاسخ
ممنونم خانومی!