یادآوری های شیرین
چه کنیم تا کودکمان نماز خوان بار بیاید؟
شعائر دینی را به جا بیاورد؟
اهل مسجد و زیارت و روضه باشد؟
این ها سؤال هایی است تکراری که شاید جواب های متنوعی برایشان پیدا کرده باشیم و در عین حال هیچ وقت قانع نشده باشیم.
برای پاسخی دیگرگونه به این سؤال یک پرسش مطرح می کنم.
بچه ها باید اول نماز را بفهمند و بعد دوستش داشته باشند و انجامش دهند یا برعکس. اول باید دوستش داشته باشند و بعد درکش کنند. خودش را، فلسفه اش را، اسرارش را؟
پز روشنفکری اخیری که متأسفانه دامن برخی مادران حتی مذهبی را گرفته، باعث می شود طیفی از آن ها بر گزینه اول تاکید کنند. می گویند باید اول فهمید و بعد دوست داشت و انجام داد. باید تا جایی که زورمان می رسد به صورت عقلی و منطقی و حتی علمی بچه ها را مجاب کنیم که مثلا نماز خوب است. اصلا همین دولا راست شدن توی نماز خودش کلی ورزش است. (بماند که بچه که اصولا به سنی رسیده که اینقدر میفهمد، حتی اگر به رویمان نیاورد، توی دلش می گوید خب! زومبا فیتنس که بیشتر ورزش است. )
حالا واقعا چرا نباید این کار را کرد؟ چون قطعا و حتما بچه تا وقتی به سنی برسد که دلیل و منطق حالیش شود، دلش خالی نمی ماند که! باید یک سری چیزها را دوست بدارد و می دارد. حالا بعد از این که محبت آن چیزها در دلش جا گرفت، طبیعتا دغدغه اش انجام چیزهای مرتبط با موضوع مورد علاقه اش خواهد بود. مثل پسر بچه هایی که دنبال پوشیدن لباس اسپایدرمن و پریدن از در و دیوارند. پس باید چه کرد؟
به نظرم دقیقا بر خلاف نظر اول، باید اول محبت و انس با عبادات و شعائر دینی را در دل کودک ایجاد کرد. طبعا وقتی بچه بزرگتر شد، خودش می رود دنبال این که چیزی که من دوستش دارم و دارم انجامش می دهم، چه فایده ای دارد؟ چرا باید انجامش دهم؟ و هزاران سؤال دیگر. منتها چون از اول علایقش همسو با فطرتش در او شکل گرفته، عقلش هم دلایل منطقی برخاسته از آیات و روایات را پس نخواهد زد.
و اما چند راه کارهای عملی:
باید سعی کنیم از اول هم زمانی عبادات با چیزهای دوست داشتنی رعایت شود. به طور ناخودآگاه این به ذهن منتقل می شود که عبادات هم دوست داشتنی هستند. این یک فرآیند روانی است که خودمان هم بارها در موارد تلخ و شیرین تجربه اش کرده ایم.
مثلا موقع نماز (قبلش، بعدش) بچه ها را بغل کنید. ببوسید. بخندید. توی سفرهای زیارتی، روضه ها، مسجد بگذارید به بچه ها خوش بگذرد. مثلا اگر می خواهید خوراکی یا هدیه ای به کودک بدهید، توی یک فرصت مناسب این کار را بکنید. مثلا وقتی دارید از مسجد برمی گردید. یا وقتی در یک موقعیت سخت، راستش را گفته. برایشان سوغاتی بیاورید. بهشان آزادی عمل بدهید. خودتان در این موقعیت ها خوش اخلاق باشید. سفر زیارتی را هیجان انگیز کنید. یا مثلا در اوقات شادی، خدا را یاد کنید. با جمله هایی کوتاه اما حساب شده. شکر خدا را، همراهی همیشگی خدا را به او منتقل کنید.
مطمئنم همه ی مامان های دغدغه مند و مهربان از این تجربه ها دارند. اگر آن ها را برای ما هم بنویسید، می توانیم مجموعه ای ارزشمند داشته باشیم برای هدیه دادن به تازه مادران و حتی مادران خوب آینده.