سید محمدحسین سید محمدحسین ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

هدیه ی مهربان ترین

باشگاه خوانندگان

1391/5/18 15:53
نویسنده : مامان پسرها
537 بازدید
اشتراک گذاری

 به پهلو دراز کشیده ام روی تشک برقی بلکه این درد مبهم ولی عمیق کتفم آرام بشود و مجله انشا و نویسندگی می خوانم. محمد حسین پشتم نشسته و مشغول درآوردن لاستیک های لیموزین نقره ای درب و داغاش است. غرق خواندنم و جرقه ی ایده های خوبی که برای کلاس انشا به ذهنم می رسد، ذوق زده ام کرده. برمی گردم تا آن یکی شماره ی مجله را از کنار بالشم بردارم. صحنه ی جالبی می بینم. علی و محمد حسین سرشان را روی یک بالش گذاشته اند. علی دارد با صدای بلند کتاب « چرا او را حسن نامیدند؟» می خواند و آن یکی شماره ی مجله دست محمد حسین است که دارد با جدیت و کمی اخم توی آن را نگاه می کند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان هدی سادات
18 مرداد 91 16:32
سلام:
وای وای وای....از میانمار خیلی چیزا شنیدم...اما جرات دیدن عکساشو نداشتم...
الان که دیدم جیگرم آتیش گرفت.

مرسی که به وبم اومدین...

دوستیم؟؟؟؟

بووووسواسه خودتو محمد حسین جیگر


آره حتما! معلومه که دوستیم.
شاهده
18 مرداد 91 16:36
سلام عزیزم خوبید؟ طاعات و عباداتتون قبول بنده رو از دعای خیرتون فراموش نکنید.. انشالله که آقا پسرای گلتون از اصحاب آقا ولی عصر باشن و تابع ولایت فقیه...
والا چی بگم ...هر کس که به خاندان رسول به نوعی متصله اولین نشونش غربت و تنهایی شه...آقا هم که نائب امام هستند همه غریبند...حتی بین خود ما مثلا مذهبی ها(خودم رو عرض کردم جسارت نباشه)...
انشالله که از حجاب در بیایم...خوب خانومی شما چند سالتونه؟ کجایید؟ باعث افتخارمه که با افراد مومنی مثل شما آشنا بشم

مومن که نیستم ولی دوست دارم باشم. من تهرانم. 29 سالمه. ممنون که اومدین. باز هم بیاین. به نظراتتون و بعدا مشارکتتون نیاز دارم.
شاهده
18 مرداد 91 17:32
با اجازتون لینکتون می کنم