سید محمدحسین سید محمدحسین ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

هدیه ی مهربان ترین

بدون عنوان

1390/9/19 18:05
نویسنده : مامان پسرها
505 بازدید
اشتراک گذاری

سلاااااام!

بالاخره اومدم با یه عالمه حرف. البته بگما! همش هم تقصیر من نیست. آخه نی نی گولوی ناز مامان اصلا نمی ذاره بیام سر کامپیوتر؛ حتی عکسها رو فوری فوتی باید از دوربین بریزم تو هارد چه برسه به این که بخوام بیام وبلاگ رو آپ کنم. اما به هر حال از طرف خودم عذرخواهی می کنم. چون یه عالمه حرف پراکنده از این چند وقت دارم، اونا رو کوتاه و پشت سر هم می نویسم.

* نی نی نازم زبونشو در میاره؛ بعضی وقتا صدا دار و وقتی با خنده میگم: "نکن! زشته این کارا!" خوشش میاد و دوباره هی می کنه این کار زشتو!

* سرویس سیدعلی 6ونیم میاد دنبالش. منم از 6 باید بیدار شم و راهش بندازم. از اونجایی که نی نی به صدای برادرش خیلی حساسه و همین طور وقتی می خوابه من باید کنارش باشم، خیلی وقتا اونم ساعت 6 بیدار می شه. البته واضحه که معمولا خوشحال نیست اون وقت صبح و ما بساطی داریم! الغرض! چند روز پیش این اتفاق افتاد و محمدحسین 6 بیدار شد. سید علی رو که راهی کردم، خیالش راحت شد که دیگه خبری نیست و همه جا تاریکه و در واقع هنوز وقت بیدارشدنش نرسیده. می خواست بخوابه اما کرم دست من که بعد از وضو مالیده بودم تو دستش بود. خیلی خوابش میومد. چشماش می رفت اما انگار یهو یادش بیاد که مشغول نگاه کردن کرمه بوده، می پرید و زل می زد به کرمه. دوباره چشماش آروم بسته می شد و دوباره یهو می پرید تا کرمه رو نگاه کنه. خیلی باحال بود!

* محمد حسین با سید علی و آقای بابا توپ بازی می کنه! البته توپ بازی رو از روزی یاد گرفت که دل خانومای خانواده براش تنگ شده بود و اومده بودن دیدنش. من و مامان و خاله ها و سید علی گرد نشسته بودیم و توپ بازی می کردیم. دست می زدیم و شعر می خوندیم. و محمد حسین، مثل گل سرسبد، وسط حلقه نشسته بود و از فرط ذوق زدگی نمی دونست چیکار کنه. جیغ می کشید، دست می زد و چهاردست و پا از بغل یکی می پرید تو بغل یکی دیگه. داشتن مامان بزرگ و خاله های پایه هم نعمتیه! حالا دیگه پرتاب توپ رو خیلی خوب بلد شده و به شیوه ی جالبی هم این کارو می کنه. روی زانوهاش بلند می شه و دو تا دستشو می بره بالا و با صدای ذوق، توپ رو پرتاب می کنه. فکر کنم استعداد هندبال داره بچه ام!

* قندک مامان وارد فاز تقلید شده. شونه رو از من می گیره تا موهاشو شونه کنه. گاهی هم سفره پاک می کنه.

* آقا پسر هی شلوارشو در میاره. هی مامان پاش می کنه. دوباره چند قدم چهاردست و پا میره، می شینه و در سه سوت شلوارشو در میاره.

* جیگمل مامان شیرجه زدن رو خیلی دوست داره. دستاشو می بره بالا و خودشو پرت می کنه روی زمین، روی مامان، روی بابا،... روی هرچی دو دست باشه! فکر کنم تو شنا هم استعداد داره!

گل پسر بیدار شد و من دیگه نمی تونم بنویس.......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)