آبروداری های سید حسین
تربچه مامان!
چند روزه که حسابی کلافه ای. خیلی بغل می خوای. پستونک نمی گیری و شب ها سخت می خوابی. همش هم مامانی رو می خوای که شیر بخوری و پستونک نخوری. خلاصه که فکر کنم لثه هات حسابی امانتو بریدن که تو هم امان ما رو بریدی. برای همین و برای یه سری همان های دیگر! این چند روزه نرسیدم آپ کنم.
امروز جشن ولاذت امام زمان برای بچه ها رو برگزار کردیم و خدا رو شکر خیلی خوب بود. به بچه ها که خیلی خیلی خوش گذشت. بزرگ شدی فیلمشو نشونت می دم عزیز دلم! خدا کنه امام زمان از دستمون راضی باشه!
خلاصه می خواستم ازت تشکر کنم که امروز که سر مامانی خیلی شلوغ بود، نهایت همکاری رو کردی و خیلی پسر خوبی بودی. و البته قدری هم مامان ضایع کن! چون من یک هفته است که دارم به مامی غر می زنم که پستونک نمی گیری و هی اذیت می کنی و اینا... و تو امروز جلوی همه آبروداری کردی و تازه تا رفتی بغل مامی، پستونکو تو هوا از دستش مک زدی و کشیدی تو دهنت!
همه جوره دوستت دارم مامانی!