پسرک چهار ساله ی من
در آستانه ی چهار سالگی، پسرک کوچکم با سوال های فلسفیش کلنجار می رود.
اول می پرسد: وقتی بزرگ بشم بعدش چی می شم؟
- بعدش بزرگتر می شی.
- بعدش چی می شم؟
- بعدش دیگه کم کم پیر می شی.
- من دوس ندارم پیر شم.
- چرا بد نیست که. شبیه مامان بزرگ و بابا بزرگ!
- آهاااا.
می خندد. راضی است.
اما چند روز بعد...
- اصلا چرا خدا ما رو به دنیا آورده؟
پسرکم بزرگ شده.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی