سید محمدحسین سید محمدحسین ، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره

هدیه ی مهربان ترین

یا خیر المشکورین

1392/5/4 5:36
نویسنده : مامان پسرها
356 بازدید
اشتراک گذاری
آخر شب است. روی تخت دراز کشیده ام و فکر می کنم. صدای پسرها از اتاقشان می آید. محمد حسین: ماشینمو مامان خریده! سیدعلی: آره! مامان ما بهترین مامانه! لبخند می زنم؛ خدا را شکر می کنم و چشمانم را می بندم.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

نیلوووووووووو
4 مرداد 92 12:52
سلامالحق و الانصاف که یکی از بهترین مامان ها هستی، مامان پسرا وای که چقدر قدر شناسی بچه ها مزه میده هر چند مومن هرگز به تشکر نیاز نداره چون قربه الی الله کار میکنه ولی هر چی هم که بی توقع باشه این قدر شناسیا قند تو دل آدم آب می کنه. نوش جونت مامانی


ای خواهر! ما کجا مومن کجا؟
دقیقا قند تو دلم آب شد!
راستی! من مترصد دیدار روی ماهتون هستما!
احتمالا مامانم شب آخر ماه رمضان احیا بگیرن. یه جمع خصوصیه طبق روال سالهای گذشته. اگه باشه، می تونی بیای؟
نیلوووووووو
4 مرداد 92 16:21
این حرفا چیه خواهر جان شما مومن نباشی کی باشه؟ ما هم متقابلا مشتاق زیارت چهره منورالنور سرکار علیه هستیم، برای مراسم هم الحمدلله تا امروز که برنامه ای نداشتم پس ان شاء الله در خدمتم . در یک پست خصوصی شماره همراهم رو برات ارسال می کنم و منتظرم تا آدرس رو برام پیامک کنی
مامان حسین
5 مرداد 92 1:01
نوش جونت این قدر شناسی پسرابه نصایحتون در رابطه با رابطه با حسین و کم کردن رفت وامدم به منزل پدر و بیشتر کردن روابط و بازی با حسین عمل کردیم و خیلی زود نتیجه گرفتیم امشب هم مامانم اینا رو افطار دعوت کردیم همه چیز عالی بود خیلی هم به همممون خوش گذشت و همه چیز سر جاش بود خیلی دعاتون کردم.ارزو دارم روزی روی تخت دراز کشیده باشم و یک همچین مکالمه ای رو از دهان بچه هام بشنوم چه چیزی بالاتر از این احساس قشنگ تو دنیا وجود داره؟؟مامان پسرا حسین 6 واکسن 18 ماهگی داره برای فرزند دوم کی اقدام کنم بهتره که حسین هم ضربه نخوره خودم هم هماده باشم و ضمنا چه اقداماتی از الان برای قبل بارداری توصیه میکنی؟؟فقط خواهش میکنم یک جور توصیه بفرمایید که یک دختر خوشگل خدا بهم بده.سر افطار و سحر منو دعای مخصوص کنیدا






سلام عزیزم! خوشحالم که اوضاع داره به خیر و خوبی پیش میره.


راستش من فقط حس و تجربه خودم رو می تونم بهت بگم. به نظرم فاصله هرچه کمتر، بهتر! هر وقت حسین جان رو از شیر گرفتی و خودت آمادگی شو داشتی خوبه به نظرم. در مورد اقدامات قبل بارداری هم کلی کار توصیه می کنن که البته من هیچ کدومشو خیلی جدی نمی گیرم. مشاوره با پزشک زنان و آزمایش خون، چکاپ دندان پزشکی و ... اما اگه اقدامات معنوی منظورته، سعی دارم ان شاءالله یه پست بنویسم درباره اش.

در مورد دختر دار شدن هم تو طب سنتی می گن باید سردی بخوری. تو طب جدید هم چند تا راهکار داره که یکیش تغذیه اس. لبنیات و رژیم کم سدیم و پتاسیم خوبه برا دختر دار شدن. راه های دیگه ای هم داره. اما من به شخصه تجربه ای داشتم که دیگه خیلی به این فکر نمیکنم و می سپارم به خدا تا هر چی خیره برام رقم بزنه. عرفت الله بفسخ العزائم و نقض الهمم!

مامان محمد امین
5 مرداد 92 12:08
خدا حافظشون باشه ان شالله

توی شب های قدر ما رو از دعا فراموش نکنید.

مامان پسرا من به تنهایی چطوری میتونم کار فرهنگی بکنم .

یک راهنمایی هم میخوام چون پسر شما بزرگتر هست گفتم شاید بتونید کمکم بکنید.
پسرم خیلی توی خونه پسر خوبی هست کاملا حرف گوش کن خوش اخلاق اصلا اهل بریز به پاش و اینا نیست خیلی منطقی . اما وقتی بیرون می ریم دیگه اصلا خوش اخلاق نیست .مثلا توی پارک حاضر نیست کسی نزدیکش بیاد اگه بخواد بره از سرسره بالا تا کسی بیاد نزدیکش خودش رو میکشه کنار تا بقیه برن اگه کسی نگاه اش کنه عصبانی بشه اگه بوسش کنن یا لپ اش رو بکشن که واویلاست. یه مقداری هم بخشنده نیست ، کم پیش میاد که وسایلش رو به کسی بده ، البته وسایل کسی رو هم نمی گیره . توی مهد کودک ، مربی اش میگفت همه بچه ها اگه کسی خوارکی آورده باشه که مثل بقیه نباشه میخوان ، اما محمد به هیچ وجه نمی گه از خوراکی بقیه میخوام میگه خودم دارم. و اینکه خیلی توی بازی های جمعی مشارکت نمی کنه ، مربی شون میگه توی مهد اصلا حاضر نیست توی جمع بازی کنه خودش واسه خودش بازی میکنه . توی خونه مادر بزرگهاش که میریم خیلی توی جمع بچه ها نیست ، اما اونجا نسبت به جاهای دیگه بهتر هست ، یک کم باهاشون بازی میکنه.
الان چند وقتیه به شدت نگران تربیت اش هستم اصلا یه جورایی دجار استرس شدم همش به خودم میگه این چه طرز تربیت کردن بچه است اصلا نتونستی مسئولیت ات رو خوب انجام بدی و به شدت نگران هستم.
خیلی دنبال این بودم که از یه مشاور کمک بگیرم اینجا با یه مشاور صحبت کردم اما راهکارهاش جواب نداد .
ببخشید خیلی طولانی شد.

مامانی! محمد امین چند سالشه؟
روحیات محمد حسین من هم تقریبا همین طوره. البته با بزرگتر شدنش بهتر و اجتماعی تر شده. ببین! باید شخصیت هر بچه رو با تمام ویژگی هاش بپذیریم. مثلا سیدعلی کلا فرق داشت. اصلا هنوزم زیادی اجتماعیه! ولی خب! محمدحسین اصولا اخلاقش فرق می کنه. در وهله اول پذیرش این قضیه مهمه. اما بعدش به نظرم پافشاری و اصرار روی کارهایی کا دوست نداره اوضاع رو بدتر می کنه. سعی کن آروم و کم کم در معرض بازی با بچه ها قرارش بدی اما بهش چیزی نگی یا غیر مستقیم باشه. قصه گویی هم تأثیر داره. ولی به نظرم آخرش بچه ای که درون گراست، برون گرا نمی شه!
مامان حسین
5 مرداد 92 13:02
خیلی ممنون از توضیحات مبسوط شما.منظورم اقدامات معنوی بود.البته بارداری اول از ریحانه بهشتی استفاده کردم.تا سال به حسین شیر بدم؟؟دختر رو هم شوخی میکنم هر چی خدا بخواد.اخه تو خانواده همسرم جمعا تا دختر وجود داره تو کل خاندانشون


من به پسرام ۲۱ ماه شیر دادم. چون دوتا آیه تو قرآن داریم راجع به شیردهی. یکی « والوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین ...» و یکی « و حمله و فصاله ثلاثون شهرا» که یکی حداقل شیردهی رو روشن می کنه و یکی حداگثرشو. من به توصیه یکی از دوستان و به نقل از استادی، به حداقل عمل کردم. اون عزیز می گفت بهترین تأثیرو رو بچه داره. البته برای خودمم بهتر بود! (:
مامان محمد امین
5 مرداد 92 18:36
سه سال و نه ماه



ممنون از راهنماییت عزیزم

خدا حفظش کنه! br>خواهش می کنم! امیدوارم خدا کمکت کنه!


خاله زهرا
7 مرداد 92 3:06
واى چه حس خوبى من بودم انقدر بى جنبه ام كه همون موقع ميپريدم هزارتا ماچش ميكردم بعد بچه ام ميفهميد هى سو استفاده ميكرد جلوم ازم تعريف ميكرد


((((((:
مامان فاطمه کوچولو
7 مرداد 92 11:48
سلام خواهر این سی دی سخنرانی های حاج آقا عباسی چیه؟ اگه پیاده کردی به منم بده. این سخنرانی خانواده متعالی را هم شما گوش دادی؟ نظرت چیه؟
پسرای گلم رو سلام برسون. کوچیکه رو ببوس!


سلام دوست جونم! سی دی عباسی خیلی خوبه. تو رو که می بینم. ایشالا یادآوری کن بیارم برات. خانواده متعالی رو هم خریدم اما هنوز نرسیدم گوش کنم.
شمام فاطمه خانومو ببوس!
نیلوووووووو
7 مرداد 92 21:56
سلام خواهر گلم، این شبا خیلی خیلی التماس دعا تو کامنتای پست قبلی رضوان دیدم نوشته بودی رفتی حرم حضرت عبدالعظیم و دعامون کردی و آرزو داری که ان شا الله بری کربلا و برای ما مجازیا هم دعا کنی، خواستم بگم ان شالله حاجت روا باشی و من همون موقع یه آمین بلند برای دعات گفتم ( محض ریا گفتم که بدونی خیلی خیلی به یادتم حتی وقتی که فاصله کامنت گذاشتنام زیاد میشه ) دو نوگل ولاییت را هم از طرف ما محکم بچلاااااان


سلام عزیزم! خدا می دونه خیلی به یادتم! ممنون که تو هم یادم می کنی. التماس دعا!
مامان محمد امین
8 مرداد 92 14:26
مامان پسرا! دیشب به یادتون بودم . براتون دعا کردم .
برایمان دعا کنید.


ممنون عزیزم! مگر خدا به خاطر دعای چون شمایی نگاهی بهم بکنه!
منهم دعاگوی تمام خواهرای گلم بودم.
مامان حسین
9 مرداد 92 0:05
سلام خواهر.این دو شب قدر شما و پسرای گلت جلوی چشمم بودید کلی تعریفتون رو به خواهرم کردم.التماس دعا




سلام عزیزم! ممنون از لطفت!

یا ستار العیوب!

از شما التماس دعا خانومی!


راستی! می دونی موقع خوندن جوشن یاد شما افتادم. اونجایی که خوندم، یا من یصور فی الأرحام ما تشاء، یا من یختص برحمته من یشاء!
و دختر رحمت است.
مامان حسین
9 مرداد 92 17:30
سلام مامان پسرا .خیلی خیلی دوستت دارم.به جان حسین یک جور خاص جلوی چشم منی.تو نماز شب دیشب مامان پسرا و خانواده رو 4 نفر حساب کردمامشب بازم برام دعا کن .کتاب ماه خدا حاج اقا پناهیان رو گرفتم خیلی عالیه.اینجوری که گفتید این فراز جوشن رو یک جور خاصی به دلم خوب اومده دوتا پسرای گلت رو ببوسید و به خانواده سلام برسونید

سلاااام خواهر! ممنونم بابت دعاهات! ممکنه من یه دعای خوبانی چون شما یه روز آدم شم؟
امشبم فراموشم نکن عزیزم!
برای خودت و همسرت و حسین گلت بهترین ها رو از خدا می خوام.
خاله زهرا
11 مرداد 92 3:58
خوب من حسوديم ميشه همه اينجا خواهر صدات ميكنن،باور كن يه همچين آدم حسوديم من ، واسم دعا كن عزيز دلم مخصوصاً براى حسين و سارا




فدای خواهرررر گلم بشم. خوب اینجا همه خواهر دینی هستیم. ولی خودتم می دونی یه دونه ای!


عزیزم! شبای قدر دعاگوتون بودم. شماهام ما رو دعا کنین.