تربیت عاشورایی
اصولا آدم هایی که دغدغه های دینی و مذهبی دارند، وقتی بچه دار می شوند، تربیت دینی بچه هایشان می شود جزو بزرگترین دغدغه هایشان. در این بین به نظر می رسد مادران به واسطه نقش پر رنگ تری که در تربیت دارند، بیشتر درگیر این مسئله می شوند.
من هم از چند سال پیش به این قبیل مسائل فکر می کردم. غیر از توجه به آموزه های تربیتی دینی در بستر خانواده، یکی از مهم ترین راه کارهای پرورش حس و باور دینی را، برگزاری محافل دینی ویژه ی کودکان یافتم. در همین راستا، چند بار اعیاد و جشن های ولادت ائمه اطهار را برای کودکان در حسینیه ی منزل پدری ام برگزار کردم. بعد از آن با چند نفر از دوستانم که آن ها هم مادرانی بودند با همین دغدغه ها، جشن های گسترده تری را در برخی مساجد غرب تهران برگزار کردیم. تا این که امسال، توفیقی دست داد تا با همت تعدادی از مادران و پدران ولایی، مراسم سوگواری سیدالشهداء را برای بچه ها برپا کنیم.
از سه روز قبل از اربعین، مراسم در سالن ورزشی که به همت مامان و بابایی اجاره شده بود، برگزار شد. سالن را به شکل حسینیه ای درآوردند شامل یک بخش اصلی و چهار خیمه که هر کدام به نام یکی از کودکان و نوجوانان حاضر در کربلا بود. دو خیمه هم جلوی درب ورودی بود تا پذیرش و ورود بچه ها در آن ها صورت بگیرد.
هر گروه از بچه ها که وارد می شدند به یکی از این دو خیمه هدایت می شدند. بعد برنامه ی ویژه ای اجرا می شد برای بدو ورود و آگاهی دادن به بچه ها برای علت آمدن به حسینیه و ایجاد شور و شوق در آن ها. بعد با آبمیوه و کیک از آن ها پذیرایی می شد و راهی سالن اصلی می شدند.
بخش اصلی برنامه ها شامل چندین قسمت بود. برنامه با تلاوت قرآن توسط یکی از بچه ها شروع می شد. نمایش، نقالی ، نمایش عروسکی، سرود، قصه گویی و شعر خوانی از بخش هایی بود که در این قسمت از برنامه اجرا می شد.
چند ویژگی مهم در طراحی این برنامه ها مد نظر ما بود:
- محتوای برنامه ها برای بچه ها قابل فهم و مطابق با رشد ذهنی آن ها باشد.
- زبان برنامه ها، زبان کودکانه و با دایره واژگان بچه ها باشد.
- برنامه ها تا حد امکان خلاق و فعال باشد.
- مسائل خشونت باری که در حق اهل بیت روا داشتند، برای کودکان یا حذف شود یا به شکل بسیار گذراو ملایمی مطرح شود.
- تا حد امکان خود بچه ها- حتی در سیاه پوش کردن حسینیه- مشارکت داشته باشند.
بین این برنامه ها هم بخشی طراحی شده بود با عنوان «بازی»، تا بچه ها از لحاظ حرکتی هم اقناع شوند و جذابیت برنامه های دیدنی و شنیدنی به جای خود باقی بماند. در این بخش، به همت یکی از دوستان، بازی های سنتی، با اشعاری با محتوای عاشورایی بازسرایی شده بودند. بازی هایی مثل عمو زنجیر باف، ما گلیم ما سنبلیم و ... .
در قسمت آخر برنامه ها، چند نفر از بچه ها مداحی می کردند ( با توجه به تمام ویژگی های ذکر شده) و سپس بچه ها به داخل خیمه ها هدایت می شدند تا در آن جا کاردستی مرتبط با محتوای نمایش بسازند.
بعد از تمام شدن کار بچه ها در خیمه ها، در سالن اصلی سفره انداخته می شد تا بچه ها مهمان سفره ی امام حسین(ع) باشند. غذای هیئت ما ماکارونی بود.
دوست دارم اینجا بگویم که تمام هزینه ی مراسم به عهده ی همان مادر و پدری بود که گفتم سالن را اجاره کرده بودند. کاش روزی برسد که نذر کار فرهنگی کردن به اندازه ی نذر قیمه پختن بین ما رواج پیدا کند.