آشپزی با اعمال شاقه!
دارم سیب زمینی رو نگینی خرد می کنم. البته از حفظ! چون محمد حسین گوشمو می کشه. لپمو می کَنه. چشمامو فشار میده. از گردنم آویزون می شه. از پام می ره بالا و آخر سر می ره رو مبل و از اون جا می پره رو سرم. تازه این وسط سیدعلی نظرمو در مورد حماقت های «کایوت» (همون گرگ میگ میگ) می پرسه!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی