فیلسوف کوچولوهای من
فیلسوف کوچولوهای من محمد حسین: مامان! چرا هی روز میشه، هی شب میشه؟ چه قدر هی صبحونه بخوریم بخوابیم؟ (بچه ام دچار روزمرگی شده ظاهرا!)
سیدعلی: مامان! خدا که می دونسته ما چی کار می کنیم چرا ما رو به این دنیا آورده؟
پ.ن۱: ان فی خلق السماوات و الأرض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لأولی الألباب
پ.ن۲: چند شب پیش رفته بودیم سخنرانی آقای فاطمی نیا. از جلسه که برگشتیم می خواستم در مورد نکته ای که ایشان درباره علم خداوند گفته بودن با آقای بابا صحبت کنم. ایشون حرف های آقای فاطمی نیا رو به دلیلی نشنیده بود. یک دفعه سیدعلی گفت من شنیدم. بعد کاملا حرف ایشون رو در مورد علم خدا که "کاشف" است نه "جاعل"، با مثالش برام گفت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
.gif){kind=small}
البته گفته باشم، محمد ما بیشتر با سخنرانی های آقای میرباقری حال میکنه 
من که ندیده و نشناخته بهشون افتخار میکنم نمیدونم شما چطوری طاقت میارید که قورتشون نمیدید!!!!!!!!!!!!!
یه همچین سواستفاده گری هستم من 
