سید محمدحسین سید محمدحسین ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

هدیه ی مهربان ترین

عاقبت به خیری

1393/1/25 11:44
نویسنده : مامان پسرها
968 بازدید
اشتراک گذاری

سید علی: مامان! زبیر که ابن زبیر اون رو به راه کفر کشوند می ره بهشت یا جهنم؟
من: خب می ره جهنم.
سیدعلی: آخه پسرش گولش زده.
من: خب نباید گول می خورد دیگه!
سیدعلی: تقصیر خودش که نبوده.
من: چرا. خودش عقل داشته. خدا بهش اراده و اختیار داده. نباید گول می خورد.
سیدعلی: شاید پسرش حرفای دروغ بهش زده باعث شده گول بخوره.
من: باید می رفته تحقیق می کرده.
سیدعلی: شاید براش جوری وانمود می کردن که نفهمه و به حرف پسرش برسه.
من: اصلا اشتباه زبیر این بود که اون معیار اصلی درستی و حق رو که امام علی بودن، گم کرده بوده. 
سیدعلی: اون یارای امام علی که جلوی امام حسین ایستادن چی؟ اونام می رن جهنم؟
من: آره! فکر کن یک نفر کلی چوب داشته باشه. اصلا تاجر چوب باشه. وقتی یک اشتباه بکنه و یک آتش کوچیک بیفته تو انبارش، دیگه هیچی نداره.
کسی که کل عمرش هم کار خوب کرده باشه ممکنه با یک اشتباه همه اش رو نابود کنه.
برای همین هی دعا می کنیم عاقبت به خیر شیم. چون آخر کار مهمه.
سیدعلی چند لحظه به فکر فرو می رود. قیافه اش متفکر می شود. بعد یکدفعه شروع می کند به خواندن:

در میدان می مانم تا نفس آخرم....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

هم اندیش
25 فروردین 93 14:46
فقط میتونم بگم خدا حفظش کنه و خدا حفظت کنه و هردو عاقبت بخیر بشید زینب جان برا من شدی امید دل! یعنی من حتما باید یه دوره تربیت فرزند پیش شما پاس کنم صبح هم تو فکر شما بودم.... ازت خواهش میکنم دست ما هم بگیر دلم برا بچه ندیده م الان سوخت خدا نسلت رو زیاد کنه و بصیر مثل خودت
مامان پسرها
پاسخ
ممنونم عزیزم از تمام دعاهای خوبت! ان شاءالله خدا چند تا بچه سالم و صالح و خوش روزی و خوش قدم و عاقبت به خیر بهت بده. من کیم بابا! همش یاد حرف به جرم عشق می افتم. من النگو هم نیستم. همش دارم دور خودم دور می زنم.
مامان امیرصدرا
25 فروردین 93 15:25
سلام انشاالله که عاقبت به خیر بشن
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیز! ان شاءالله هممون!
نجمه
25 فروردین 93 15:47
دوست عزيز سلام خوبي ؟به مشورتت احتياج دارم در مورد بازي زبان اموزاننده!!!يادمه كه گفتي زبانت خوبه و مامان پسرا هم كه هستي..راستش پسر من هشت سالشه و خيلي سريع ميگيره..بدجور هم پايه بازيه دوست هم ندارم گير آموزش رسمي و جدي زبان بيفته اما اگر بازيي مثل بن بن بن فارسي يا بازي رايانه اي باشه كه بتونه زبان يادش بده خيلي ممنون ميشم...دوباره به همين جا سر ميزنم
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیزم! ممنون! شما چطوری؟ راستش من هنوز وارد فاز آموزش زبان به سیدعلی نشدم. بنام اینه که ان شاءالله از تابستون شروع کنم. چون بچه ها بازی رایانه ای هم نمی کنن اصلا نرم افزارها رو نمی شناسم. فقط یک چیزی هست تو مایه های بن بن بن برای انگلیسی اسمش کانگوروه. به گمانم سایت هم داره. البته خیلی ابتداییه در حد لغات معمولی. ببخشید کمک خاصی از دستم برنیومد.
زینب مذکور
25 فروردین 93 16:47
... سوره توحید ما در پی تبت یداست . در میدان ...
نیلوووووووو
25 فروردین 93 20:49
سلام، تبارک الله ماشاءالله لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم آغا فهم و آنالیز بچه های این نسل راااااا ما که در سن سید علی اینجوری بودیم این نسل ولاییه متعقل را عشق است
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیز دل! چه تعبیر قشنگی! نسل ولایی متعقل!
لبخند خدا
25 فروردین 93 22:54
مامان خانومی عزیز خدا قوت . خیلی خوبه که موقعیت ها رو خوب میشناسی و با صبر و حوصله همه رو جواب می دی . کاش منم بتونم مامان خوبی باشم
مامان پسرها
پاسخ
همه رو که نه! شما حتما مامان خوبی می شی!
سمانه
26 فروردین 93 20:53
ای جان به سید علی
خاله زهرا
26 فروردین 93 21:50
من خيلى بهت غبطه ميخورم ، فداى اون معرفت و هوش معنوى اش، اللهم الرزقنا از اين بچه ها البته اللهم الرزقنا از اين مهارت هاى تربيتى مادرانه
مامان پسرها
پاسخ
قربونت برم من! چرا گریه؟ چرا غبطه؟ منم واقعا می گم خودم هیچی ندارم. اونی که از روی رحمت و فضلش یه نوری به ذهن و قلب من تابونده (احیانا و تو این قدر لطف داری) رحمت و فضلش بی نهایته.
یک مادر
27 فروردین 93 8:17
خداحفظش کنه
مامان علیرضا و حسین
27 فروردین 93 10:13
الهی! الهی! به حق حضرت علی همه ی بچه هامونو عاقبت به خیر کن . گاهی اون قدری که برای عاقبت به خیری پسرا دعا می کنم برای خودم چنین دعایی نمی کنم!
مامان پسرها
پاسخ
الهی آمین! خب طبیعیه دیگه. همون حس مادرانه اس که بهترین چیزها رو برای بچه هامون می خوایم و تازه زودتر و بیتشر از خودمون. الهی ههمون عاقبت به خیر شیم. الهی دستمون از دامان ولایت جدا نشه.
مسافر
27 فروردین 93 14:39
سلام مامان پسرای عزیز جای پرشهای قشنگ پسرای گلت اینجا خالیه یه سری بزن http://2ta7.blogfa.com/post-45.aspx در پناه خدا
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیز! گلهای نازت خوبن؟ ممنون حتما می رم می نویسم براشون. خوشحال شدم دوباره فعال شدن. تازه کلی سؤال دیگه هم هست.
زهرا مامان
27 فروردین 93 17:01
چی بگم خواهر ما داریم درس یاد می گیریم ماشالله الحمد لله به خاطر این دوستای مجازی ناب
مامان پسرها
پاسخ
اختیار داری! الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله
نجمه
27 فروردین 93 21:15
ممنون عزيزم دقيقا زدي به هدف دنبال همچين چيزي بودم و بلد نبودم چه جوري بگردم..يه وخ فكر نكني دنبال آموزش زوركي و از اين حرفاما..از بس بچم در گير بن تن و مرد عنكبوتي و اين آت آشغالا شده ميخوام يه جوري سرشو گرم كنم..
مامان پسرها
پاسخ
خواهش می کنم. خدا رو شکر به دردت خورد. می دونم چی می گی! این درد ناشی از این آت و آشغالا رو هر کسی نمی فهمه. من که یه مدت بایکوت بودم. هیچ کس نمی فهمید من چه حرصی می خورم و حاضرم هر کاری بکنم که بچه ام این چیزا نشه موضوع ذهنیش. هرچند در مورد دومی دیگه حوصله کافی نداشتم و گاهی بندو به آب دادم.
زهرا رقیب
28 فروردین 93 16:14
ماشالله به این گل پسر انشالله عاقبت به خیر هستش و یار مولا عج البته زیر سایه ی پدر و مادرش که همچین بچه ای تربیت کردند
مامان پسرها
پاسخ
ان شاءالله! ممنون عزیزم!
طیما
28 فروردین 93 18:47
نمی شد خوند و اشک نمی اومد ...
سميه مامان سه دردونه
28 فروردین 93 19:32
آفرين خدا حفظش كنه ما رو كه يادته انشالله؟
مامان پسرها
پاسخ
سلام مامان خانومی! ممنونم! چقدر جالب! دقیقا تو همین روز خیلی به یادتون بودم و فکر می کردم خدا کنه این سرشلوغی ها رو به حساب بی معرفتی نذارین! کوچولوها رو ببوس!
همسرسیدعلی
29 فروردین 93 15:33
ای جااااانم مامان گل... به به! به شما، به گلپسرتون، به گلپسراتون... روحم شاد شد از این -بقول رفیقای بالایی- نسل ولایی متعقل! ان شاالله. مامان پسرای عزیزم راستش اومده بودم ازتون درمورد اون هوش هیجانی که قبلا مطرح کرده بودین بیشتر بپرسم. فک کنم دو تا پست دراین باره گذاشته بودین اما برا مثل منی که تا قبل اون فقط اسمش رو شنیده به اطلاعات خیلی بیشتری احتیاج هست...چند دقیقه پیش داشتم با دختر آبجیم صحبت میکردم... چهارونیم سالشه. داشت ابراز ناراحتی-بخونید عصبانیت- میکرد از اینکه همش باید بهم ریختن اسباب بازیاشو از طرف داداش کوچولوی دوساله ش تحمل کنه...و دوسش نداره ...و ...! احساس کردم جوابم خیلی داغون بود... سعی کردم توجیهش کنم(!) که ببین شمام وسایل مامان رو به هم میریزی ولی مامان مرتب میکنه و ناراحت نمیشه چون شما کوچیکتری... داداش شمام ازت کوچیکتره و ... البته یه مسئله هم این بود که خود آبجی مام گلدخترش رو بنظرم زیادی حساس به نظم بارآورده و خودشون هم نسبت به بچه هاشون همینجورین تاحدودی. اما سوال من اینجاس که من باید چه جوابی میدادم که معارض با هوش هیجانی دختر آبجیم هم نباشه؟ (خانم معلم! الان فعل "نباشه" درسته یا "نمی بود"؟؟!! کلا خوشحال میشم و ممنون اگر هرجور غلطی رو توی متن سوالم میبینین بهم بگین...اصلا میشه خواهش کنم کل متن همین نظر رو طبق اصولش بازنویسی کنید؟!) حالا که نطقم باز شدهمیشه یه چیز دیگه هم بخوام ازتون؟ ببخشید! اگه کسی بخواد کار ویراستاری رو (باتوجه به علاقه ای که به زبان فارسی داره، هرچند که رشته ش مهندسی بوده) شروع کنه شما چه منبع مختصر و مفیدی رو بهش معرفی میکنید. ترجیحا منبع اینترنتی! البته میخواد با یه انتشارات نه چندان حرفه ای، داوطلبانه، کار کنه اما خودش مایله حرفه ای کار کنه! خییییییلی ممنونم از خواهری هاتون ... که بارها هرچند غیرمستقیم ازش بهره ها بردیم...ممنونتونم... خدا خیرتون بده! یاعلی
مامان پسرها
پاسخ
سلام عزیز جان! اولا بگم بابت اون حرف درگوشیت خیییییلی خوشحالم. برات بهترین دعاها رو می کنم. در مورد خواهر زاده ات فکر کنم باید اول باهاش همدلی می کردی. یعنی خودتو میگذاشتی کنار اون. نه در طرف مقابل. نباید ابتدا سعی در توجیه کردن قضایا کنیم. مثلا بهش می گفتی: الان ناراحتی؟ آره! خیلی حس بدیه که همش اتاقت به هم ریخته باشه. هرچی مرتب می کنی بازم مرتب نمی مونه. از این حرفا... بعد مطابق واکنش های اون با هم همفکری می کردین برای حلش. مثلا این که نی نی ها بلد نیستن وسایل رو سر جاش بذارن. خوبه کم کم یادش بدیم. یعنی وقتی اول باهاش همدلی کنی اصلا ذهن خودش شکوفا میشه برای حل مسئله. اما اگر بری طرف مقابل بایستی اونم جبهه می گیره ناخودآگاه. راجع به منبع هم راستش منبع اینترنتی نمی شناسم. بذار یه جستجو و پرس و جویی بکنم برات. خوب باشی عزیز! و التماس دعا!
پرواز
29 فروردین 93 20:14
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم... الهی شکر
مامان پسرها
پاسخ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بانوی خونه
30 فروردین 93 8:59
سلام عزیزم. وبلاگ خیلی خیلی خوبی دارید. ماشاالله به چنین پسری. انشاالله که عاقبت به خیر میشه. خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم.
مامان پسرها
پاسخ
سلام! ممنونم!
همسرسیدعلی
1 اردیبهشت 93 11:40
خیلی ممنونم مامان جان...روزتون هم مباااارک! با اندکی تاخیر!! بابت تبریک هم بسیار ممنونم...دعا بفرمایید ما رو... و اما در ادامه سوال؛ مشکل من اتفاقا سر همین نحوه همدردی بود. خواستم ابتدائا همدردی کنم، اما اون موقع (با توجه به اینکه دختر آبجیم نوک پیکان اعتراضاتش طرف داداشش بود) احساس کردم همدردیم باعث تایید "بد بودن داداش" و... میشه! این بود که خراب کردم. اما جالب بود برام که توی همدردی شما هیچ چیز بدی تایید نشد! فقط تایید کردید که آره "بی نظمی" ناراحت کننده ست... حالا اگه گاهی نشه هیچ چیز مثبتی رو از دل ماجرا کشید بیرون و به بهانه اون با بچه همدردی کرد، باید چی کار کرد؟ مثال زیاده اما مثلا وقتی که بچه سر گرفتن (درواقع "به زور گرفتن") عروسک دوستش باهاش داره دعوا میکنه، درحالیکه خودش عروسک داره و حاضر هم نیست که اونو به دوستش بده. من نمیدونم با این بچه چه همدردی ای بکنم؟! هرچی بگم یه جورایی میرسه به تایید طمع ورزی اون و زیرپا گذاشتن حق دوستش!چه باید کرد آیا؟ شکرا جزیلا
مامان پسرها
پاسخ
سلام خانوم گل! خواهش می کنم. ببین راستش خودمم برای این مورد چیزی بلد نیستم. آخه جنس این موارد فرق می کنه. یعنی ناشی از شیوه تفکر بچه در سنین مختلفه. مثلا تو یه سنی بچه کلا خودش رو محور دنیا می دونه و هممممه چیز رو متعلق به خودش. اصطلاحش اینه که مثلا بچه فکر می کنه خورشید از پشت کوها درمیاد تا به اون سلام کنه!!!یعنی از طرفی طبیعیه و اقتضای سن و رشد فکریش در اون سن خاص و از طرفی به قول شما نباید با تایید گذاشتن پررنگش کرد. تنها راهی که بلدم اینه که یا پیشگیری کنیم یا با دوستی و حواس پرتی و خلاقیت قضیه رو ختم به خیر کنیم.
همسرسیدعلی
16 اردیبهشت 93 2:06
سلام مجدد! و باز هم با تاخیر! ممنونتونم... دوست دارتون!
مامان پسرها
پاسخ
علیک سلام! ما بیشتر! دو برابر